فایل ناب

سیستم همکاری در فروش فایل

فایل ناب

سیستم همکاری در فروش فایل

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ( فصل دوم پایان نامه )

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ( فصل دوم پایان نامه )
مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
پژوهش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی روان شناسی
فرمت فایل docx
حجم فایل 67 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 19

مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ( فصل دوم پایان نامه )

 

در 28 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :    انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:     WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

2-1.                     درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد 

درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) توسط هیز در اواخر دهه 1980 از رویکرد های رفتارگرایی به درمان پدید آمد(لارمر[1]، ویترو ویسکی[2] و لویس درایور[3]، 2014). درمان رفتاری در سه گروه یا سه نسل مفهوم سازی شده بود که شامل: رفتار درمانی؛ رفتار درمانی شناختی (CBT)  و " نسل سوم " و یا "موج سوم" رفتار درمانی (هریس، 2006، هیز، 2005). در دمان های موج سوم تلاش می شود بجای تغییر شناخت ها، ارتباط روان شناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد (رودیتی[4] و روبین سون[5]، 2011).

ACT ریشه در رفتار گرایی دارد اما بوسیله فرایندهای شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد (هیز، لوین[6]، پلمب-ویلاردیج[7]، ویلاتی[8] و پیستورول[9]،2013). این درمان با ادغام مداخلات پذیرش و ذهن آگاهی در راهبردهای تعهد و تغییر، به درمانجویان برای دستیابی به زندگی پرنشاط، هدفمند، و بامعنا کمک می کند. برخلاف رویکردهای کلاسیک رفتار درمانی شناختی، هدف ACT تغییر شکل یا فراوانی افکار و احساسات آزار دهنده نیست؛ بلکه هدف اصلی آن تقویت انعطاف پذیری روان شناختی است. مراد از انعطاف پذیری روان شناختی توانایی تماس با لحظه لحظه های زندگی و تغییر یا تثبیت رفتار است، رفتاری که به مقتضات موقعیت، همسو با ارزش های فرد می باشد. به بیانی دیگر، به افراد یاری می رساند تا حتی با وجود افکار، هیجانات، و احساسات ناخوشایند، زندگی پاداش بخش تری داشته باشند (فلکسمن، بلک و باند، 1970؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، 1393).

ACT چندین ویژگی مجزا و مشخص دارد. از برجسته ترین این ویژگی ها ارتباط کامل با یک نظریه و پژوهش درباره ماهیت زبان و شناخت انسان (معرف «نظریه چارچوب ارتباطی[10]» یا RFT) است. این پیوند با قواعد رفتاری بنیادی، به ایجاد مدلی منحصر به فرد و تجربی از عملکرد انسان منجر شده است. مدل مزبور متشکل از شش فرایند درمانی است؛ فرایندهایی که ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند: گسلش شناختی، ،پذیرش ، تماس با لحظه اکنون ، خویشتن مشاهده‌گر ، ارزش‌ها، اقدام متعهدانه (فلکسمن و همکاران، 1970؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، 1393).

در این درمان ابتدا سعی می شود پذیرش روانی[11] فرد در مورد تجارب ذهنی (افکار، احساسات و ...) افزایش یابد و متقابلا اعمال کنترلی ناموثر کاهش یابد. به بیمار آموخته می شود که هر گونه عملی جهت اجتناب یا کنترل این تجارب ذهنی ناخواسته بی اثر است یا اثر معکوس دارد و موجب تشدید آنها می شود و باید این تجارب را  بدون هیچ گونه واکنش درونی یا بیرونی جهت حذف آنها، به طور کامل پذیرفت. در قدم دوم بر آگاهی روانی[12] فرد در لحظه حال افزوده می شود؛ یعنی فرد از تمام حالات روانی، افکار و رفتار خود در لحظه حال آگاهی می یابد. در مرحله سوم به فرد آموخته می شود که خود را از این تجارب ذهنی جدا سازد (جداسازی شناختی) به نحوی که بتواند مستقل از این تجارب عمل کند. چهارم، تلاش برای کاهش تمرکز مفرط بر خود تجسمی[13] یا داستان شخصی (مانند قربانی بودن) که فرد برای خود در ذهنش ساخته است. پنجم، کمک به فرد تا اینکه ارزش های شخصی اصلی خود را بشناسد و به طور واضح مشخص سازد و آن ها را به اهداف رفتاری خاص تبدیل کند (روشن سازی ارزش ها). در نهایت، ایجاد انگیزه جهت عمل متعهدانه[14]؛ یعنی فعالیت معطوف به اهداف و ارزش های مشخص شده به همراه پذیرش تجارب ذهنی. این تجارب ذهنی می تواند افکار افسرده کننده، وسواسی، افکار مرتبط به حوادث، هراس ها و یا اضطراب های اجتماعی و ... باشند(پور فرج عمران، 1390)

2-3-1.            هدف ACT 

هدف ACT ایجاد یک زندگی غنی و پرمعنا در حالی است که فرد رنج ناگزیر موجود در آن را می‌پذیرد. ACT (به معنی اقدام) مخفف جالبی است چون این درمان درباره انجام اقدام مؤثری است که به‌وسیله عمیق‌ترین ارزش‌های ما هدایت می‌شود آن‌هم درحالی‌که ما کاملاً آماده و متعهد هستیم. تنها از طریق اقدام هشیارانه است که ما می‌توانیم یک زندگی پرمعنا بسازیم. البته همین‌که برای ساختن چنان زندگی تلاش خود را آغاز کردیم با انواع و اقسام موانع به شکل تجربه‌های درونی ناخواسته و نامطلوب روبه‌رو خواهیم شد (افکار، تصورات، احساسات، حس‌های بدنی، تکانه‌ها و خاطرات).  ACT برای اداره این تجربه‌های درونی مهارت‌های مؤثر توجه آگاهی را به ما می‌آموزد (هریس[15]، 2006).

2-3-2.              توجه آگاهی  چیست؟

توجه آگاهی یعنی اینکه هشیارانه و با علاقه و پذیرش آگاهی خود را به تجربه‌ای که اینجا و اکنون از سر می‌گذرانند  معطوف کنید. توجه آگاهی جنبه‌های زیادی دارد، مثلاً در لحظه اکنون زندگی کنید، به‌جای غرق شدن در افکار کاملاً درگیر آنچه انجام می‌دهید شوید؛ به احساسات خود اجازه دهید تا همان‌طور که هستند باشند و به‌جای کنترل کردنشان اجازه بدهید تا بیایند و بروند. وقتی تجربه‌های درونی خود را با پذیرش نظاره می‌کنیم حتی خاطرات، احساسات، افکار و حس‌های بدنی دردناک نیز به نظر کمتر تهدیدکننده و تحمل‌ناپذیر به نظر می‌رسند. توجه آگاهی به این شیوه به ما کمک می‌کند تا رابطه خود با افکار و احساسات دردناک خود را به‌نوعی تغییر دهیم که تأثیر و نفوذ آن‌ها بر زندگی‌مان کمتر شود (هریس،  2006).

2-3-3.            ACT، رنجش انسان و اجتناب تجربه ای

درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز، استروسال، و ویلسون، 1999) به عنوان جایگزینی برای اشکال سنتی تر روان درمانی (مانند درمان شناختی –رفتاری کلاسیک) تدورین شده است. تاکید اصلی این درمان بر کاهش شدت فراوانی هیجانات و افکار آزار دهنده است. ACT به جای تلاش مستقیم برای کاهش موارد اخیر، بر افزایش کارآمدی رفتاری در عین وجود افکار و احساسات ناخوشایند، تاکید می کند. به عبارت دیگر، درمانگر ACT تلاش نمی کند تا افکار آشفته ساز درمانجو را تغییر دهد یا هیجانات ناخوشایندش را کاهش دهد(فلکسمن و همکاران، 1970؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، 1393).

مفروضه اصلی ACT از این قرار است که بخش قابل توجهی از پریشانی روان شناختی، جزء بهنجار تجربه انسانی است. از دیدگاه ACT و نظریه چارچوب ارتباطی، شیوع بالای رنجش انسانی، چیز عجیب و غریبی نیست. ظاهرا حیوانات برای رشد و نمو به چیزهای زیادی احتیاج ندارند و به نظر می رسد نسبتا شادند؛ یعنی، اگر غذا، آب، گرما، سرپناه، و اندکی ارتباط جسمی داشته باشند و آزار جسمی چندانی نبینند به خوبی و خوشی زندگی می کنند. نظریه چارچوب ارتباطی نشان می دهد که چگونه فرایند های طبیعی زبان، تجربه انسان را به نحو چشمگیری تغییر می دهد. این فرایند ها سبب می شود که تقریبا همه جوانب تجربه انسان، به سادگی و به کرات، منفی ارزیابی شود. انسان ها هنگامی که ظرفیت کلامی منحصر به فردی پیدا می کنند تا درباره هستی شان تامل نمایند، به هدف نهایی آن فکر کنند، آن را با آرمان های ذهنی مقایسه نمایند، نقایص شخصی را تشخیص دهند، و از این نقایص به عنوان شاهدی برای بی ارزشی استفاده کنند، ظرفیت پریشانی به طور نظرگیری افزایش می یابد. نظریه چارچوب ارتباطی فرض را بر این می گیرد که این قابلیت کلامی ظرفیتی برای اجتناب تجربه ای پدید می آورد. اجتناب تجربه ای به معنای تلاش برای اجتناب از افکار، احساسات، خاطرات، و این تجارب ناآشکار اما ناخوشایند است(فلکسمن و همکاران، 1970؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، 1393).

 


[1] Larmar, S

[2] Wiatrowski, S

[3]Lewis-Driver, S.

[4] Roditi, D

[5]Robinson, M. E

[6] Levin, M.E

[7] Plumb-Vilardaga,  J

[8] Villatte,  J. L

[9] Pistorello,  J

[10] Relational frame theory

[11] Psychological Acceptance

[12] Psychological Awareness

[13]  Cognitive Defusion 

[14] Committed Action 

[15] Harris, R


دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ( فصل دوم پایان نامه )

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش رضایت زناشویی ( فصل دوم پایان نامه )

دسته بندی روان شناسی
فرمت فایل docx
حجم فایل 59 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 27

مبانی نظری و پیشینه پژوهش رضایت زناشویی ( فصل دوم پایان نامه )

 

در 27 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

2-1-1.                        مفهوم ازدواج

ازدواج مقدس ترین و پیچیده ترین رابطه میان دو انسان از دو جنس مخالف است که ابعاد وسیع و عمیق و هدف های متعددی دارد. ازدواج پیمان و پیوند مقدسی است میان دو جنس مخالف بر پایه روابط پایای جنسی، عاطفی و معنوی و بر اساس انعقاد قرارداد شرعی، اجتماعی و قانونی که تعهداتی را برای زوجین به وجود می آورد. بنابراین ازدواج یک تصمیم گیری ظریف و پیچیده است که قبل از هر گونه اقدامی باید تمام جوانب را در نظر گرفت (به پژوه، 1394).

به طور کلی ازدواج، پیوند دو شخصیت است با حفظ نسبت نسبی استقلال هر یک از زن و شوهر، برای همکاری متقابل، نه از بین بردن یک شخصیت به خاطر تکمیل خواسته های دیگری. به عبارت دیگر ازدواج، قراردادی است رسمی، برای پذیرش یک تعهد متقابل جهت زندگی خانوادگی، که آدمی در خط سیر معین و مشخصی از زندگی قرار می گیرد. این قرار داد با رضایت و خواسته طرفین، بر مبنای آزادی کامل دو طرف منعقد شده و در سایه آن روابطی بس نزدیک بین آن دو پدید می آید (دژکام، 1388).

ازدواج ارتباطی است که دارای ویژگی های بی نظیر و گسترده ای می باشد. ازدواج ارتباطی که دارای ابعاد زیستی، عاطفی، روانی، اقتصادی و اجتماعی است. به عبارت دیگر، همزیستی زوجین در درون خانواده، موجب چنان ارتباط عمیق و همه جانبه ای می شود که بی هیچ شک و تردیدی قابل مقایسه با هیچ یک از دیگر ارتباطات انسانی نمی باشد به نحوی که قرارداد ناشی از آن دارای نوعی تقدس است(دژکام، 1388).

کارلسون ازدواج را چنین تعریف می کند: «ازدواج فرایندی است از کنش متقابل بین یک مرد و یک زن که با تحقق بخشیدن به برخی شرایط قانونی و بر پا داشتن مراسمی برگزاری زناشویی انجام می گیرد(دژکام، 1388). کلودی استروس، ازدواج را برخوردی دراماتیک بین فرهنگ و طبیعت یا میان قواعد اجتماعی و کشش جنسی می داند(دژکام، 1388).

2-1-2.                        مفهوم خانواده

خانواده صرفا حضور تعدادی از افراد که در یک فضای فیزیکی و روان شناختی در کنار هم قرار دارند، نیست. خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی-فرهنگی تلقی می شود که در کنار همه ی خصوصیات دیگرش، دارای مجموعه ای از قواعد است و هر یک از اعضایش نیز نقش خاصی دارند. این سیستم دارای یک ساختار قدرت است که ه وسیله ی آن، اشکال مختلفی از ارتباط را بروز می کند. هر خانواده روش خاصی برای مواجهه با مشکلات دارد. اعضای این سیستم با هم رابطه ای عمیق و چند لایه ای دارند. همچنین اعضای خانواده تا حدود زیادی پیشینه ی مشترک، ادراکات درونی شده ی مشترک، مفروضات و دیدگاههای درباره ی دنیا و برداشت مشترکی از اهداف زندگی دارند (نظری، 1393).

در چنین نظامی، افراد به وسیله علایق و دلبستگی های عاطفی نیرومند، دیر پا، و متقابل به یکدیگر متصل شده اند. ممکن است از شدت و حدت این علایق و دلبستگی ها در طی زمان کاسته شود، لیکن باز هم علایق مزبور در سراسر زندگی خانوادگی به بقای خود ادامه خواهد داد (گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهی برواتی و نقشبندی، 1392).

ورود به چنین نظام سازمان یافته ای صرفا از طریق تولد، فرزند خواندگی، یا ازدواج صورت می گیرد(گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهی برواتی و نقشبندی، 1392). در داخل این سیستم، حلقه های عاطفی قدرتمند، پایدار و متقابلی افراد را به هم گره زده است. بنا به گفته ی کی (1985) خانواده ها صاحب اعضای جدیدی می شوند و به مرور آنها را از دست می دهند، اما روابط خانوادگی همچنان پابرجا باقی می ماند. نفوذ خانواده باعث می شود، حتی زمانی که اعضاء در اثر فاصله های فیزیکی و یا گاهی مرگ از هم جدا می شوند، حلقه های عاطفی و ارتباطی اعضاء باقی بماند. به عبارتی عضو یک خانواده هرگز نمی تواند به طور کامل و واقعی، عضویت در آن خانواده را از دست بدهد (نظری، 1393).

بر خلاف اعضای متعلق به نظام های غیر خانوادگی که عمدتا می توان در غیاب آنها عضو جدیدی را جایگزین ساخت،اعضای خانواده تعویض ناپذیر هستند. این امر در وهله نخست به خاطر آن است که ارزش اصلی خانواده حاصل شبکه روابطی است که توسط اعضای آن به وجود آمده است (گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهی برواتی و نقشبندی، 1392). خانواده ها از نطر سازمانی، سیستم عاطفی پیچیده ای دارند که ممکن است حداقل مرکب از سه نسل باشند. البته امروز به دلیل افزایش طول عمر، خانواده ها مرکب از چهار نسل هم وجود دارند (نظری، 1393).

هر خانواده به صورت اجتناب ناپذیری تلاش می کند تا به خودش به عنوان یک گروه نظم دهد. این تلاش برای نظم دادن به خود می تواند به صورت سنتی یا نو گرایانه، سازگارانه یا ناسازگارانه و منظم یا نا منظم باشد(نظری، 1393).

اعضای خانواده در حین رشد به هویت اختصاصی و یکتای خود دست می یابند. اما باز هم به گروه خانوادگی دلبستگی دارند و لذا هویت یا تصویر جمعی خاص خود را حفظ خواهد کرد. این اعضا در انزوا زندگی نمی کنند، بلکه به یکدیگر وابسته اند آن هم نه فقط به خاطر پول، غذا، و سر پناه بلکه به خاطر نیاز به  عشق و محبت، همکاری و همیاری، جامعه پذیری و سایر نیاز های ملموس. این افراد برای دستیابی به کارکرد موفق باید خود را با نیاز های و خواسته های متغیر سایر اعضا و همچنین انتظارات متغیر شبکه خویشاوندی بزرگتر، محله، ودر نهایت کل جامعه منطبق سازد (گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهی برواتی و نقشبندی، 1392).

 

تعریف رضایت زناشویی 

در توضیح رضایت زناشویی محققان تعاریف زیادی را مطرح کرده اند :

گاتمن در سال 1994 اعلام کرد که رضایت زناشویی برپایه توانایی زوجین مبنی بر اجتناب یا حل تعارضات به طور خود کارآمد می باشد که منجر به احساس رضایت از ازدواج و رضایت از طرف مقابل میشود رضایت زناشویی همچنین شامل داشتن علایق و فعالیتهای مشترک و برآمدن انتظارات یکدیگر است و بین رضایت زناشویی و ارتباط با یکدیگر نیز همبستگی بالایی وجود دارد(هالفورد،  بی تا؛ ترجمه تبریزی، 1391).

 به عقیده برادبری فینچم وبیچ[1](2000)«رضایت زناشویی نشان دهنده ارزیابی کلی فرد است که در آن ویژگیهای مثبت بارز و ویژگیهای منفی تقریباً وجود ندارد و عدم رضایت زناشویی منعکس کننده آن ارزیابی است که در آن ویژگی های منفی بسیار بارز هستند و ویژگی های مثبت نسبتاً وجود ندارند».

 


[1] . Brad bury & finchman & Beach

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش رضایت زناشویی ( فصل دوم پایان نامه )

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش سازگاری زناشویی ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش سازگاری زناشویی ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش سازگاری زناشویی ( فصل دوم پایان نامه )

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش سازگاری زناشویی ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش سازگاری زناشویی ( فصل دوم پایان نامه ) 
مبانی نظری و پیشینه پژوهش سازگاری زناشویی
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی روان شناسی
فرمت فایل docx
حجم فایل 53 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23

مبانی نظری و پیشینه پژوهش سازگاری زناشویی ( فصل دوم پایان نامه )

 

در 23 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :    انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:     WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

ازدواج مقدس ترین و پیچیده ترین رابطه میان دو انسان از دو جنس مخالف است که ابعاد وسیع و عمیق و هدف های متعددی دارد. ازدواج پیمان و پیوند مقدسی است میان دو جنس مخالف بر پایه روابط پایای جنسی، عاطفی و معنوی و بر اساس انعقاد قرارداد شرعی، اجتماعی و قانونی که تعهداتی را برای زوجین به وجود می آورد. بنابراین ازدواج یک تصمیم گیری ظریف و پیچیده است که قبل از هر گونه اقدامی باید تمام جوانب را در نظر گرفت (به پژوه، 1394).

به طور کلی ازدواج، پیوند دو شخصیت است با حفظ نسبت نسبی استقلال هر یک از زن و شوهر، برای همکاری متقابل، نه از بین بردن یک شخصیت به خاطر تکمیل خواسته های دیگری. به عبارت دیگر ازدواج، قراردادی است رسمی، برای پذیرش یک تعهد متقابل جهت زندگی خانوادگی، که آدمی در خط سیر معین و مشخصی از زندگی قرار می گیرد. این قرار داد با رضایت و خواسته طرفین، بر مبنای آزادی کامل دو طرف منعقد شده و در سایه آن روابطی بس نزدیک بین آن دو پدید می آید (دژکام، 1388).

ازدواج ارتباطی است که دارای ویژگی های بی نظیر و گسترده ای می باشد. ازدواج ارتباطی که دارای ابعاد زیستی، عاطفی، روانی، اقتصادی و اجتماعی است. به عبارت دیگر، همزیستی زوجین در درون خانواده، موجب چنان ارتباط عمیق و همه جانبه ای می شود که بی هیچ شک و تردیدی قابل مقایسه با هیچ یک از دیگر ارتباطات انسانی نمی باشد به نحوی که قرارداد ناشی از آن دارای نوعی تقدس است(دژکام، 1388).

کارلسون ازدواج را چنین تعریف می کند: «ازدواج فرایندی است از کنش متقابل بین یک مرد و یک زن که با تحقق بخشیدن به برخی شرایط قانونی و بر پا داشتن مراسمی برگزاری زناشویی انجام می گیرد(دژکام، 1388). کلودی استروس، ازدواج را برخوردی دراماتیک بین فرهنگ و طبیعت یا میان قواعد اجتماعی و کشش جنسی می داند(دژکام، 1388).

2-1-1.                        مفهوم خانواده

خانواده صرفا حضور تعدادی از افراد که در یک فضای فیزیکی و روان شناختی در کنار هم قرار دارند، نیست. خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی-فرهنگی تلقی می شود که در کنار همه ی خصوصیات دیگرش، دارای مجموعه ای از قواعد است و هر یک از اعضایش نیز نقش خاصی دارند. این سیستم دارای یک ساختار قدرت است که ه وسیله ی آن، اشکال مختلفی از ارتباط را بروز می کند. هر خانواده روش خاصی برای مواجهه با مشکلات دارد. اعضای این سیستم با هم رابطه ای عمیق و چند لایه ای دارند. همچنین اعضای خانواده تا حدود زیادی پیشینه ی مشترک، ادراکات درونی شده ی مشترک، مفروضات و دیدگاههای درباره ی دنیا و برداشت مشترکی از اهداف زندگی دارند (نظری، 1393).

در چنین نظامی، افراد به وسیله علایق و دلبستگی های عاطفی نیرومند، دیر پا، و متقابل به یکدیگر متصل شده اند. ممکن است از شدت و حدت این علایق و دلبستگی ها در طی زمان کاسته شود، لیکن باز هم علایق مزبور در سراسر زندگی خانوادگی به بقای خود ادامه خواهد داد (گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهی برواتی و نقشبندی، 1392).

ورود به چنین نظام سازمان یافته ای صرفا از طریق تولد، فرزند خواندگی، یا ازدواج صورت می گیرد(گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهی برواتی و نقشبندی، 1392). در داخل این سیستم، حلقه های عاطفی قدرتمند، پایدار و متقابلی افراد را به هم گره زده است. بنا به گفته ی کی (1985) خانواده ها صاحب اعضای جدیدی می شوند و به مرور آنها را از دست می دهند، اما روابط خانوادگی همچنان پابرجا باقی می ماند. نفوذ خانواده باعث می شود، حتی زمانی که اعضاء در اثر فاصله های فیزیکی و یا گاهی مرگ از هم جدا می شوند، حلقه های عاطفی و ارتباطی اعضاء باقی بماند. به عبارتی عضو یک خانواده هرگز نمی تواند به طور کامل و واقعی، عضویت در آن خانواده را از دست بدهد (نظری، 1393).

بر خلاف اعضای متعلق به نظام های غیر خانوادگی که عمدتا می توان در غیاب آنها عضو جدیدی را جایگزین ساخت،اعضای خانواده تعویض ناپذیر هستند. این امر در وهله نخست به خاطر آن است که ارزش اصلی خانواده حاصل شبکه روابطی است که توسط اعضای آن به وجود آمده است (گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهی برواتی و نقشبندی، 1392). خانواده ها از نطر سازمانی، سیستم عاطفی پیچیده ای دارند که ممکن است حداقل مرکب از سه نسل باشند. البته امروز به دلیل افزایش طول عمر، خانواده ها مرکب از چهار نسل هم وجود دارند (نظری، 1393).

هر خانواده به صورت اجتناب ناپذیری تلاش می کند تا به خودش به عنوان یک گروه نظم دهد. این تلاش برای نظم دادن به خود می تواند به صورت سنتی یا نو گرایانه، سازگارانه یا ناسازگارانه و منظم یا نا منظم باشد(نظری، 1393).

اعضای خانواده در حین رشد به هویت اختصاصی و یکتای خود دست می یابند. اما باز هم به گروه خانوادگی دلبستگی دارند و لذا هویت یا تصویر جمعی خاص خود را حفظ خواهد کرد. این اعضا در انزوا زندگی نمی کنند، بلکه به یکدیگر وابسته اند آن هم نه فقط به خاطر پول، غذا، و سر پناه بلکه به خاطر نیاز به  عشق و محبت، همکاری و همیاری، جامعه پذیری و سایر نیاز های ملموس. این افراد برای دستیابی به کارکرد موفق باید خود را با نیاز های و خواسته های متغیر سایر اعضا و همچنین انتظارات متغیر شبکه خویشاوندی بزرگتر، محله، ودر نهایت کل جامعه منطبق سازد (گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهی برواتی و نقشبندی، 1392).

2-1-2.                        مفهوم سازگاری

سازگاری فرایندی است در حال رشد و پویا که شامل توازن بین آن چه افراد می خواهند و آنچه جامعه شان می پذیرد. به عبارت دیگر سازگاری یک فرایند دو سویه است، از یک طرف فرد به صورت موثر با اجتماع تماس برقرار می کند و از طرف دیگر اجتماع نیز ابزارهایی را تدارک می بیند که فرد از طریق آنها توانایی های بالقوه خویش را واقعیت می بخشد. در این تعامل فرد و جامعه دستخوش تغییر و دگرگونی شده و سازشی نسبتا پایدار به وجود می آید. به طور کلی سازگاری به تسلط فرد بر محیط و احساس کنارآمدن با خود اشاره دارد. هر یک از ما به محیط و تغییراتی که در آن روی می دهد پاسخ می دهیم(خدایاری فرد، 1385).

به نظر شعاری نژاد(۱۳91)، سازگاری عبارت است از تغییراتی که باید در رفتار فرد پیدا شوند تا با محیط زندگی خود هماهنگ و دمساز شود. مان[1] (۱۹۸۲) در تعریف سازگاری می گوید «تطبیق یا وفق دادن شخص نسبت به محیط. مثلا ً وقتی می گوییم یک فرد نسبت به محیط سازگار است یا در گروهی که در آن قرار دارد، سازگار می باشد، بیانگر این است که پاسخ های او با موقعیتی که در آن قرار دارد هماهنگ است»(ساعتچی، ۱۳8۷). ساپینگتون (۱۹۹۹؛ ترجمه براوتی، ۱۳۸۴) نیز سازگاری را رفتارها، واکنشهای عاطفی و شناختهایی می داند که مطلوب، انطباقی، مؤثر و سالم تلقی می شوند.

بنابراین با توجه به مطالب عنوان شده در سطور بالا می توان سازگاری را این چنین عنوان کرد: هرگاه تعادل جسمی و روانی فرد بگونه ای دچار اختلال شود که حالت ناخوشایندی به وی دست دهد و برای ایجاد توازن نیازمند بکارگیری نیروهای درونی و حمایتهای خارجی باشد و در این اسلوب بکارگیری سازوکارهای جدید موفق شود و مسئله را به نفع خود حل کند، گویند سازگاری به وقوع پیوسته است. همچنین می توان گفت که سازگاری درانسان هم پاسخ به نیازهای کمبود است و هم پاسخ به نیازهای رشدی.

2-1-3.                        مفهوم سازگاری زناشویی

سازگارى زناشویى شیوه‌اى است که‌ افراد‌ متأهل، به‌طور فردى با یکدیگر، براى متأهل مـاندن سـازگار مـى‌شوند. سازگاری زناشویی فرآیندی است که در طی آن هر دو عض. زوج به صورت انفردای و یا با همکاری یکئیگر الگوهای رفتاریشان را برای رسیدن به حداکثر رضایت زناشویی در رابطشان، تغییر و اصلاح می نمایند (بالی[2]، دهینگرا[3] و بارو[4]، 2010).


[1]Mun, N

[2] Bali,  A

[3] Dhingra, R

[4]Baru, A

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش سازگاری زناشویی ( فصل دوم پایان نامه )

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پایان نامه )

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پایان نامه )
مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت روان
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی روان شناسی
فرمت فایل docx
حجم فایل 41 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 20

مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پایان نامه )

 

در 20 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :    انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:     WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

2-1.                      سلامت روان

2-2-1.                        مفهوم سلامت روان

ریشه‌ی لغوی واژه انگلیسی‌ «health»، در واژه‌های، «haelp»، haelth»» (به معنای کـل) و «haelen» و(heal)  انـگلیسی قدیم، و کلمه‌ی‌ آلمانی قدیم «heilida» و«heilen»  (به معنای کل) است. گراهام[1]‌ (1992) این ریشه‌های لغوی را با کلمات انگلیسی‌ «halig» و آلمانی قدیم«heilig»، به‌ معنای مقدس، ارتباط داده است؛ بنابراین، از نظر ریشه‌ی‌ لغوی، سالم‌ بودن‌ به معنای‌ «کلیت داشتن یا مقدس‌ بودن» است‌ و بدین‌ترتیب، ویژگی‌های‌ معنوی و فـیزیکی‌ (و نـه فقط فیزیکی) را شامل می‌شود (لطافتی بریس، 1389).

مفهوم سـلامت روانـى، در واقع جنبه‌اى از مفهوم کلى سلامت است. سازمان بهداشت جهانى سلامت را چنین تعریف‌ مى‌کند‌: حالت‌ سلامتى کامل جسمى، روانى، اجتماعى، معنوى و نه فقط‌ فقدان‌ بیمارى یا ناتوانى، که در آن فرد به توانایى‌هاى خودش پى مـى‌برد، مـى‌تواند بـا استرس‌هاى معمول زندگى کنار آید‌، بـه‌ صـورت‌ ثـمربخش و مولد کار کند و قادر به کمک به جامعه باشد ‌(برى[2]و جنکینس[3]،2007).

کارشناسان سازمان بهداشت جهای سلامت فکر و وران را این طور تعریف می کنند: «سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب» (میلانی فر، 1389).

مفهوم سلامت همچنین دربر گیرنده مفاهیمی همچون احساس خوب بودن و اطمینان‌ از‌ خودکارآمدی، اتکا به خود، ظرفیت رقابت، تعلق بین نسلی و خودشکوفایی توانایی‌های بالقوه فکری، هیجانی و غیره است و فـقدان بـیماری و عـلایم‌ را‌ نیز شامل می‌شود. سلامت روانی به عنوان یکی از ارکان سـلامتی، لازمه یـک زندگی مفید، موثر و رضایت‌بخش‌ فردی‌ است و مسئولیت سنجش، ارزیابی، کنترل، درمان و بهبود بخشیدن آن قبل از هرکس بر عهده متخصصان علوم‌ رفتاری‌ و اجتماعی می‌باشد (پاکیزه، 1387).

لوینسون[4] و همکارانش در سال 1962 سلامتی روان را این طور تعریف کرده اند: «سلامتی روان عبارت است از این که فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف، محل زندگی و اطرافیان دارد و مخصوصا با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویش حائز اهمیت است» (میلانی فر، 1389).

تودور (1996؛ ترجمه خواجوی، 1382)، سلامت روان را به شرح  زیر تعریف می کند:

  1. سلامت روان شامل توانایی زندگی کردن همراه با شادی، بهره وری و بدون وجود دردسر است.
  2. سلامت روان مفهوم انتزاعی وارزیابی نسبی گراست از روابط انسان با خود، جامعه و ارزش هایش. و نمی توان آن را جدای از سایر پدیدهای چند عاملی فهمید که فرد را به موازاتی که در جامعه به عمل می پردازد، می سازد.
  3. سلامت روان، شیوه سازگاری آدمی با دنیا است، انسان هایی که موثر، شاد و راضی هستند و حالت یکنواختی خلقی، رفتار ملاحظه گرانه و گرایش شاد را حفظ می کنند.
  4. سلامت روان عنوان و برچسبی است که دیدگاه ها و موضوعات مختلف مانند: عدم وجود علایم ناتوان کننده، یکپارچگی کارکرد روان شناختی، سلوکی موثر در زندگی شخصی و اجتماعی، احساسات مرتبط با بهزیستی اخلاقی و معنوی و مانند آنرا در بر می گیرد.
  5. برای ارائه یک تئوری در مورد سلامت روان، موفقیت برون روانی کافی نیست، باید سلامت درون روانی را به حساب بیاوریم.
  6. سلامت روان، ظرفیت رشد و نمو شخصی است.
  7. سلامت روان، یک موضوع مربوط به پختگی است.
  8. سلامت روان، یعنی هماهنگی بین ارزشها، علاقه ها، و نگرش ها در حوزه عمل افراد و در نتیجه، برنامه ریزی واقع بینانعه برای زندگی، و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است.
  9. سلامت روان، در قیاس با سلامت جسم نیست، بلکه به دیدگاه و سطح روان شناختی ارتباطات فرد-محیط اشاره دارد. بخش مرکزی سلامت، سلامت روان است، زیرا تمامی تعاملات مربوط به سلامتی، به وسیله روان انجام می شود.

10. سلامت روان ظرفیت کامل زندگی کردن به شیوه ای است که ما را قادر می سازد، نوعی وحدت بین ما و دیگران بوجود آورد.

11. سلامت روان، توانایی عشق ورزیدن و خلق کردن است، نوعی حس هویت بر تجربه خود به عنوان موضوع و عامل قدرت فرد، که همراه است با درک واقعیت درون و بیرون از خود و رشد واقع بینی و استدلال.

پس از روش شدن مفهوم سلامت روان این ضرورت دیده می شود تا به اختصار مروری به نظریات گوناگون با گرایش ها و زمینه های متفاوت در مورد طبیعت انسان داشته باشیم و با تصورات گوناگون نظریه پردازان از مفهوم سلامت روان و ماهیت انسان بیشتر آشنا شویم.

در تعریف سلامت روان چهار دیدگاه از یکدیگر تفکیک می شوند(پشتکار، 1388):

الف) سلامت روانی به معنای رفتار بهنجار: در این دیدگاه گفته می شود رفتارهایی که اکثریت مردم از خود نشان می دهند، رفتار های سالم به شمار می آیند و رفتار کسانی که از رفتارهای عمومی جامعه فاصله زیادی می گیرند، به عنوان رفتارهای مرضی به شمار آمده و صاحبان آنها بیمار روانی جامعه نامیده می شوند.

ب) سلامت روانی به معنای الگوی ایدال: در این دیدگاه سالم کسی است که از یک سلسله معیارهای مشخصی برای سلامت روانی تبعیت کند این معیارها غالبا به وسیله روان شناسان و رواپزشکان  مشخص می شود.

ج) سلامت روانی به معنای یک فرآیند: در این دیدگاه، سلامت روانی یک پدیده واحد نیست که بتوانیم از آن در تمام مراحل زندگی استفاده کنیم. به عبارت دیگر در هر مرحله از زندگی انسان اعم از کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی سلامت روانی معنایی متفاوت پیدا می کند. به این ترتیب بیماری روانی یک معنای تحولی خواهد داشت، یعنی آنچه را در یک بزرگسال بیماری به شمار می آوریم ممکن است در یک نوجوان سلامتی کامل بدانیم یا بر عکس(پشتکار، 1388).

د) سلامت روانی به معنای فقدان بیماری: در این دیدگاه این سلامتی روانی نیست که تعریف و مشخص می شود. به عبارت دیگر به جای این که بگوئیم سلامت روانی چیست؟ می گوییم بیماری چیست؟ و وقتی کسی بیمار نباشد یعنی سالم است (پشتکار، 1388


[1] Graham

[2] Barry, M. M

[3]Jenkins, R

[4] Levnson, D

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پایان نامه )

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش درباره کیفیت زندگی ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش درباره کیفیت زندگی ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش درباره کیفیت زندگی ( فصل دوم پایان نامه )

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش درباره کیفیت زندگی ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش درباره کیفیت زندگی ( فصل دوم پایان نامه )
مبانی نظری و پیشینه پژوهش درباره کیفیت زندگی
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی روان شناسی
فرمت فایل docx
حجم فایل 58 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 12

مبانی نظری و پیشینه پژوهش درباره کیفیت زندگی ( فصل دوم پایان نامه )

 

 

در 12 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :    انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:     WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

2-1.                     کیفیت زندگی

2-4-1.            کلیات کیفیت زندگی

ظهور انقلاب صنعتی و گسترش روز افزون فرایند تفکیک و تمایز اجتماعی در جوامع بشری، ضرورت سازماندهی و چرخش در فرایند توسعه را از حیث نظری و عملی به همراه داشت به گونه ای که رویکردهای مختلفی در باب چگونگی و کم و کیف توسعه مطرح شدند. در آغاز وجه غالب این رویکردها تمرکز بر رشد اقتصادی بود و از منظر رفاه و بهزیستی اجتماعی، گزاره ثروت بیشتر به خوشبختی بیشتر افراد می انجامد، اصلی پذیرفته شده تلقی می گردید. لیکن از اواسط دهه 1960 میلادی، با بروز و ظهور پیامدهای منفی حاصل از رشد از سویی و برجسته شدن دغدغه های جدید از سوی دیگر، جایگاه رشد اقتصادی به عنوان هدف اصلی توسعه مورد پرسش و تردید قرار گرفت و تلاش هایی انجام شد تا رشد اقتصادی و سیاست های مربوط به آن به عنوان هدف بلکه به عنوان یکی از ابزار های دستیابی به اهداف توسعه در نظر گرفته شود. در اوایل دهه 1990 مولفه های مربوط به توسعه ی اجتماعی نظیر سرمایه اجتماعی، همبستگی اجتماعی و ... نیز به ادبیات توسعه راه یافت و به تعبیری در سلسله مراتب اهداف توسعه تغییراتی حاصل گردید و با تاکید سازمان ملل، بهزیستی اجتماعی و کیفیت زندگی در راس هدف قرار گرفت که کاهش فقر و تخریب محیط زیست، افزایش بهداشت و طول عمر و به طور کلی ارتقا کیفیت زندگی را به همراه دارد (غفاری، کریمی و نوذری، 1391).

مفهوم کیفیت زندگی ابتدا به حوزه های بهداشتی و بیماری های روانی محدود می شد، اما در طی دو دهه گذشته، این مفهوم از زمینه های بهداشتی، زیست محیطی و روانشناختی صرف به مفهومی چند بعدی ارتقا یافته (عنبری، 1389) و مورد توجه تعداد زیادی از حوزه های مطالعاتی قرار گرفته است. از این رو ست که براساس پایگاه داده ها موسسه اطلاعات علمی، از 1982 تا 2005 بیش از 55 هزار تحقیق در مورد کیفیت زندگی صورت گرفته است (رضوانی و منصوریان، 1387).

امروزه کیفیت زندگی را به عنوان عنصری کلیدی در سیاست گذاری و بررسی سیاست های حوزه عمومی مورد بحث قرار داده و از آن به عنوان شاخص توسعه نام می برند. این سازه بعد از طرح اولیه در دهه 1930 تاکنون تحولات بسیاری یافته و برای اندازه گیری میزان پیشرفت و ترقی جوامع از آن استفاده روز افزونی می شود. از اواخر دهه 1970 علاقه به مفهوم کیفیت زندگی به شکل معناداری افزایش یافت. از این تاریخ به بعد بحث های کیفیت زندگی بیشتر در سه حوزه پزشکی، روان شناسی و علوم اجتماعی متمرکز شد. در واقع از دهه 1930 تا به امروز بر تعداد حوزه های مطالعه این سازه افزوده شده است. این امر موجب ایجاد ادبیات گسترده ای برای شاخص توسعه شده است. هرچه تعداد مطالعات در این حوزه بیشتر باشد تدوین شاخص های توسعه با دقت بیشتری انجام می گیرد(رضوانی و منصوریان، 1387).

 از سوی دیگر توجه به کیفیت زندگی از دیدگاه اجتماعی باعث تغییرات گسترده ای در نوع مطالعات این سازه شده و ابعاد جدیدی را بر این مفهوم افزوده است که باعث کاربرد بیشتر و گسترده تر سازه کیفیت زندگی در کشوری مانند ایران به لحاظ مطالعاتی و سیاست گذاری از دو بعد درونی و بیرونی ضرورت و اهمیت دارد. از بعد درونی، ضرورت کاربرد این مفهوم را می توان در مواردی چون ارزیابی اثرات سیاست های اجتماعی، ارزیابی تصمیم گیری های صورت گرفته در سطح خرد و کلان، بهبود خدمات رسانی، ترغیب مشارکت عمومی، اعتلای حقوق انسانی، توزیع برابر منابع و مانند اینها جست و جو کرد. ابعاد بیرونی ضرورت توجه به سازه کیفیت زندگی در کشور با روند رو به رشد جهانی شدن شدت بیشتری می یابد. در عصر جهانی شدن، مناطق مختلف در جذب سرمایه هایی که مرز های ملی را به رسمیت نمی شناسند با همدیگر رقابت می کنند. از طریق ارتقای کیفیت زندگی است که بسیاری از افراد و سرمایه ها تمایل می یابند تا در آن منطقه به سکونتف کار و سرمایه گذاری بپردازند. از این رو می توان ادعا کرد که در وضعیت کنونی دستیابی به توسعه از هر بعد آن بدون توجه به سازه کیفیت زندگی امکان پذیر نمی باشد. با توجه به این ضرورت در سال های اخیر مطالعات سازه کیفیت زندگی در ایران از ابعاد مختلفی دچار تغییر شده است. بررسی این تغییرات می تواند نشان دهنده میزان توجه به این سازه در مطالعات داخلی و درک جایگاه کیفیت زندگی در مطالعات توسعه باشد (رضوانی و منصوریان، 1387).

2-4-2.            تاریخچه کیفیت زندگی

کیفیت زندگی مفهوم جدیدی نیست. این مفهوم سابقه در فلسفه یونان دارد و ارسطو در بحث از شادکامی بدان اشاره کرده است. همچنین در دوران جدید فیلسوفانی چون کیرگه گارد، ژان پل سارتر  و دیگران به آن توجه داشته اند (غفاری و امیدی، 1388).

با این وجود کسی که برای اولین بار به مفهوم کیفیت زندگی به صورت مستقیم اشاره کرد پیگو بود. پیگو[1] عبارت کیفیت زندگی را اولین بار در سال 1920 در کتاب «اقتصاد و رفاه» مورد استفاده قرار داد. در این کتاب، پیگو درباره حمایت دولت از قشر های کم در آمد جامعه و تاثیر این حمایت بر آنها و همچنین بودجه ملی بحث می کند. آن زمان نظریه او شکست خورد و تا بعد از جنگ جهانی دوم به فراموشی سپرده شد.. بعد  از جنگ جهانی دوم دو حادثه  مهم رخ داد. اولی مربوط به سازمان بهداشت جهانی بود. در این زمان سازمان بهداشت جهانی تعریف گسترده ای از سلامت ارائه کرد که در این تعریف سلامت شامل سلامت فیزیکی، روانی و اجتماعی می شد. این اقدام سازمان بهداشت جهانی منجر به مذاکرات زیادی در مورد سلامت و چگونگی اندازه گیری ان شد. دومین رخ داد مهم بعد از جنگ جهانی دوم که زمینه توجهات ویژه به کیفیت زندگی را فراهم آورد بحث بی عدالتی های وسیع در جوامع غربی بود. همین مساله باعث یک سری فعالیت های اجتماعی و ابتکارات سیاسی از دهه 1960 به بعد شد. به اعتقاد فیشر[2] و شوسلر[3] عبارت کیفیت زندگی به صورت خاص اولین بار در سال 1960 در گزارش کمیسیون ریاست جمهوری درباره اهداف ملی آمریکا مطرح شد (وود[4]، 1999).

 گزارش کمیسیون مذکور متمرکز بر برنامه های اجتماعی مانند آموزش و نیروی انسانی، توسعه اجتماعی و مسکن، سلامتی و رفاه بود (لیندا[5] و دیانا[6]، 2005). بر همین اساس گزارش کمیسیون ریاست جمهوری آمریکا در زمینه اهداف ملی  و تحقیق باوئر[7] در سال 1966 در زمینه اثرات ثانویه برنامه های مکانی ملی در آمریکا را می توان به عنوان اولین کارهایی ذکر کرد که به مقوله کیفیت زندگی به عنوان یک حوزه تحقیقاتی خاص پرداخته اند (شوسلر و فیشر، 1985


[1] Pigou

[2] Schuessler, K.F

[3]Fisher, G.A.

[4] Wood, D.S

[5] Lynda, L

[6]Diana, E

[7] Bauer

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش درباره کیفیت زندگی ( فصل دوم پایان نامه )