فایل ناب

سیستم همکاری در فروش فایل

فایل ناب

سیستم همکاری در فروش فایل

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش با موضوع اعتیاد

مبانی نظری و پیشینه پژوهش با موضوع اعتیاد

مبانی نظری و پیشینه پژوهش با موضوع اعتیاد

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش با موضوع اعتیاد

مبانی نظری و پیشینه پژوهش با موضوع اعتیاد
مبانی نظری و پیشینه تحقیق پژوهش با موضوع اعتیاد
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی روان شناسی
فرمت فایل docx
حجم فایل 72 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 42

مبانی نظری و پیشینه پژوهش با موضوع اعتیاد

 

 

توضیحات: فصل دوم پایان نامه (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :                           دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:                      WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

اعتیاد کلمه ای است عربی از ریشه عاد و به معنای چیزی را به عادت پذیرفتن و به چیزی و خوگرفتن (باوی، 1388). در چند دهه اول قرن بیستم، واژه اعتیاد به مواد شیمیایی به حالتی خاص اطلاق می شد که در اثر مصرف مواد به وجود می آمد. در سال 1931 میلادی واژه های عادت دارویی و اعتیاد دارویی به وسیله تاتوم و سیورز به عنوان واژه های جایگزین برای اعتیاد مطرح شد(گلپرور و همکاران، 1382).

تعریفی که تاتوم و سیورز از فرد معتاد و اعتیاد دارویی نمودند، عبارتند بود از:«معتاد فردی است که ماده شیمیایی خاصی را مصرف نموه و بدان وابستگی بدنی یا جسمی پیدا کند»

در سال 1964 میلادی، سازمان بهداشت جهانی به این نتیجه رسید که اصطلاح اعتیاد، دیگر جنبه علمی ندارد و وابستگی دارویی را به جای آن توصیه نمود(، گلپرور و همکاران، 1382؛ باوی، 1388).

از نظر سازمان بهداشت جهانی وابستگی به مواد  نشانگانی است که با یک الگوی رفتاری خاص آشکار می شود. با مصرف برخی ا داروها مانند، داروهای روان گردان، الگویی از رفتارهای ویژه بر رفتارهایی که قبلا ارزش بیشتری داشته اند، ارجحیت می یابند. نشانگان مورد نظر به معنی وابستگی مطلق نیست. بلکه پدیده کیفی است که به درجات مختلف، متجلی می شود(باوی، 1388).

2-1-1                انواع وابستگی به مواد:

وابستگی به مواد به دو صورت، وابستگی جسمی و وابستگی روانی می باشد:

وابستگی جسمی: به دو شکل صورت می پذیرد:

الف) تحمل: عبارت است از نیاز به مقادیر فزاینده ای از مواد، برای رسیدن به حالت مسمومیت (یا آثار مطلوب) و یا کاهش بارز اثر مواد، با مصرف مداوم مقدار ثابتی از آن.

ب) علایم ترک: تغییر رفتاری ناسازگارانه، توام با علائم فیزیولوژیکی و شناختی است که بر اثر کاهش ماده مورد نظر در خون یا بافت های کسی که قبلا مقدار زیادی از آن را برای مدت طولانی مصرف کرده است، دیده می شود. پس از بروز نشانه های ناخوشایند ترک مصرف، شخص ممکن است برای اجتناب یا رهایی از نشانه ها دوباره   به مصرف دارو روی می آورد(باوی، 1388).

وابستگی روانی: بعضی از افراد همراه با وابستگی جسمانی، الگویی از مصرف اجباری را نشان می دهند و برخی دیگر، بدون علائم وابستگی جسمانی، علائم وابستگی روانی (اشتیاق و ولع مصرف) را نشان می دهند. که در این صورت احتمال دارد که شخص:

الف) برای قطع ماده یا کنترل آن به طور مداوم تمایل نشان دهند.

ب)شخص ممکن است برای تهیه ماده مورد نظر، مصرف آن یا رهایی از عوارض آن، وقت زیادی را صرف می کند.

ج) در برخی از موارد وابستگی به مواد، همه فعالیت های روزمره شخص بر ماده مورد نظر متمرکز شده و احتمال دارد، فعالیت های مهم اجتماعی، شغلی و تفریحی وی به دلیل مصرف مواد به شدت مختل شده یا کاهش یابد(باوی، 1388).

2-1-2  اختلالات مرتبط با مواد بر طبق DSM-5 

اختلالات مرتبط با مواد 10 طبقه مجزای داروها را در بر می گیرند: الکل؛ کافئین؛حشیش؛ مواد توهم زا؛ مواد استنشاقی؛ مواد شبه افیونی؛ داورهای آرامبخش، خواب آور، و ضد اضطراب؛ مواد محرک؛ توتون؛ و مواد دیگر(یا نامشخص). این طبقه کاملا مجزا هستند. تمام داروهایی که بیش از حد مصرف شوند از نظر فعال سازی مستقیم سیستم پاداش مغز مشترک هستند، که در تقویت رفتارها و تولید خاطرات مشارکت دارند. آنها به قدری سیستم پاداش را فعال می کنند که از فعالیت های عادی غفلت می شود. داروهایی که سوئ مصرف می شوند به جای اینکه از طریق رفتارهای انطباقی به فعال سازی سیستم پاداش دست یابند، مستقیما گذرگاه های پاداش را فعال می کنند. مکانیزم های دارویی که هر طبقه از داروها به وسیله آنها پاداش را تولید می کنند متفاوت هستند، اما داروهایی که معمولا این سیستم را فعال کرده و احساسات لذت ایجاد می کنند، اغلب نشه آور نامیده می شوند. به علاوه، افرادی که خویشتن داری کمی دارند برای مبتلا شدن به اختلالات مصرف مواد خیلی مستعد باشند، بدین معنی که منشا اختلالات مصرف مواد در برخی افراد را مدت ها قبل از شروع عملی مصرف مواد، می توان در رفتارها پیدا کرد(انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013؛ ترجمه سید محمدی، 1393).

اختلالات مرتبط با مواد به دو گروه تقسیم شده اند: اختلالات مصرف مواد و اختلالات ناشی از مواد. اختلالات زیر را می توان با عنوان ناشی از مواد طبقه بندی کرد: مسمومیت، ترک، و اختلالات روانی دیگر ناشی از مواد / دارو (اختلالات روان پریشی، دوقطبی و اختلال مربوط، اختلالات افسردگی، اختلالات اضطرابی، وسواس فکری-عملی و اختلال مربوط، اختلال خواب، کژکاری جنسی، دلیریوم، و اختلالات عصبی-شناختی) (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013؛ ترجمه سید محمدی، 1393). 

2-1-3  اختلالات مصرف مواد بر طبق DSM-V 

ویژگی اصلی اختلال مصرف مواد مجموعه ای از نشانه های شناختی، رفتاری، و فیزیولوژیکی است که نشان می دهد فرد با وجود مشکلات قابل ملاحظه مرتبط با مواد، مصرف مواد را ادامه می دهد.

ویژگی مهم اختلالات مصرف مواد تغییر اساسی در مدارهای مغزی است که امکان دارد بعد از مسمومیت زایی ادامه یابد، مخصوصا در افرادی که به اختلالات شدید مبتلا هستند. تاثیرات رفتاری این تغییرات مغزی ممکن است در برگشت های مکرر و اشتیاق شدید به دارو در مواقعی که افراد با محرکهای مرتبط با دارو مواجه می شوند، آشکار شوند. این تاثیرات مداوم دارو ممکن است در اثر روش های درمانی بلندمدت بهبود یابند(انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013؛ ترجمه سید محمدی، 1393).

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش با موضوع اعتیاد

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش بررسی درمان های هیپنوتراپی

مبانی نظری و پیشینه پژوهش بررسی درمان های هیپنوتراپی

مبانی نظری و پیشینه پژوهش بررسی درمان های هیپنوتراپی

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش بررسی درمان های هیپنوتراپی

مبانی نظری و پیشینه پژوهش بررسی درمان های هیپنوتراپی
بررسی درمان های هیپنوتراپی
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی روان شناسی
فرمت فایل docx
حجم فایل 37 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 19

مبانی نظری و پیشینه پژوهش بررسی درمان های هیپنوتراپی

 

 

توضیحات: فصل دوم پایان نامه (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :                           دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:                      WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

 

2-1                     هیپنوتراپی

در بخش دوم این فصل به بررسی درمان های هیپنوتراپی می پردازیم.

2-2-1                هیپنوتیزم

هیپنوتیزم در حال حاضر فعالیت بهنجار یک مغز سالم تلقی می شود که از طریق آن توجه متمرکز شده، قضاوت موشکافانه تا حدودی تعلیق شده و آگاهی محیطی کاهش می یابد. حالت خواب آلوده، به عنوان کارکرد ذهن فرد، به طور جبری توسط یک فرد خارجی قابل نمایش نیست. معهذا، هیپنوتیزور ممکن است که به کسب این حالت کمک کند و تمرکز غیر انتقادی و فشرده خود را برای تسهیل پذیرش افکار و احساسات تازه، و نتیجتا تسریع تغییر درمانی به کار ببرد. برای آزمودنی، هیپنوتیزم شبیه حالت بی ارادگی است و حرکات او اتوماتیک به نظر می رسد(سادوک و سادوک، 1938، ترجمه پور افکاری، 1390).

هیپنوتیزم یک حالت القای ارادی است که در آن میزان هشیاری و آگاهی سوژه فوق العاده افزایش می یابد. این آگاهی بر روی مطالبی متمرکز می شود که توسط هیپنوتیزور به او ارائه می شود. اگر این تمرکز بسیار شدید باشد، همانطور که در هیپنوتیزم بسیار عمیق مشاهده می شود، بعد از بیداری فرد چیزی از آن زمان به یاد نمی آورد (دارابی، 1382).

2-2-2                صفت هیپنوتیزم پذیری

میزان هیپنوتیزم پذیری شخص صفتی نسبتا ثابت در سراسر چرخه زندگی و قابل سنجش نیز می باشد. فرآیند هیپنوتیزم شدن تبدیل می کند. تجربه حالت تمرکز هیپنوتیک مستلزم تقارب سه جزء اساسی است:جذب، تجزیه، و تلقین پذیری(سادوک و سادوک، 1938، ترجمه پور افکاری، 1390).

جذب: توانایی کاستن از آگاهی محیظی است که منجر به توجه موضعی بیشتر می گردد. به طور استعاره ای آن را می توان لنز زوم روان شناختی شمرد که توجه را نسبت به یک فکر را هیجان افزایش داده و به حذف فزاینده کلی متن، حتی وقوف به زمان و مکان می انجامد(سادوک و سادوک، 1938، ترجمه پور افکاری، 1390).

تجزیه: جدا شدن از اجزای هشیاری هویت، درک، حافظه یا پاسخ حرکتی فرد با عمیق تر شدن تجربه هیپنوتیک است. نتیجه آن است که اجزای خود آگاهی، زمان، درک، و فعالیت فیزیکی بدون آگاهی هشیارانه بیمار روی می دهد و ممکن است غیر ارادی به نظر برسد(سادوک و سادوک، 1938، ترجمه پور افکاری، 1390).

تلقین پذیری: تمایل فرد هیپنوتیزم شده برای پذیرش نشانه ها و اطلاعات همراه با تعلیق نسبی قضاوت انتقادی نرمال است؛ تعلیق کامل قضاوت انتقادی موضوعی بحث انگیز است. این صفت از یک پاسخ تقریبا جبری نسبت به درونداد در فرد بسیار هیپنوتیزم پذیر تا احساس اتوماتیک بودن در فرد بسیار هیپنوتیزم پذیر تا احساس اتوماتیک بودن در فرد هیپنوتیزم پذیری کمتر تغییر پذیر است(سادوک و سادوک، 1938، ترجمه پور افکاری، 1390)..

2-2-3                تعیین میزان هیپنوتیزم پذیری

سنجش میزان هیپنوتیزم پذیری شخصی در زمینه بالینی مفید است چون تاثیر هیپنوتیزم را به عنوان یک وسیله درمانی پیش بینی می کند. این تعیین میزان هم چنین اطلاعات مفیدی در نحوه ارتباط بیماران به خودشان و محیط اجتماعی شان ارائه می کند. بیمارانی که شدیدا قابل هیپنوتیزم شدن هستند میزان بروز بالاتری از حالت خوابواره مانند خود به خودی دارند و بسیاری از آن ها به طور افراطی تحت تاثیر عقاید هیجانات قرار می گیرند که به طور متناسب مورد انتقاد تنفس قرار نمی گیرند(سادوک و سادوک، 1938، ترجمه پور افکاری، 1390).

2-2-4                رویکرد های هیپنوتیزم درمانی

در هیپنوتیزم درمانی، همانند بسیاری از رویکرد های درمانی، راهبرد ها و نظریه های زیادی وجود دارد. در این قسمت برخی از رویکردها مهم هیپنوتیزم درمانی توضیح داده می شود.

2-1-4-1                    هیپنوتیزم درمانی سنتی

هدف از هیپنوتیزم درمانی سنتی ایجاد سکون و آرامش به صورت  مستقیم است. اکثر درمانگران سنتی سعی دارند که علائم تخفیف درد و یا رفع ناراحتی های روانی را، بدون کشف علل زیر بنایی آن علائم را بدست بیاورند. با این وجود برخی از درمانگران که به این رویکرد اعتقاد دارند، دریافته اند که روش های تشخیص بینش یا بینش هدایت شده[1] که مبتنی بر ترغیب، استدلال و باز اموزی هستند، گاهی اوقات در بدست آوردن علائم تسکین درد یا رفع آلام روحی ضروری هستند. در این بخش آنان بر ارزیابی مجدد منطقی (باز سازی شناختی[2])  که در بر گیرنده تلقینات هیپنوتیزمی برای تغییر الگوهای فکری با علائم بالینی است تاکید دارند (دارابی، 1382).

2-1-4-2                    تحلیل هیپنوتیزمی یا هیپوآنالیز

فروید کار آیی تلقین مستقیم را در درمان ناراحتی های روانی مورد سوال و تردید قرار داد. در هیپوآنالیز[3]  و در شرایط خلسه عمیق، دفاع ها، رویاها، و پدیده انتقال[4] و بسیاری دیگر از مفاهیم روان کاوری مورد برررسی و تحلیل قرار می گیرد. علاوه بر این، روش های تحلیلی استاندارد از قبیل تداعی آزاد[5] و تعبیر رویا[6] در شرایط خلسه آسان تر و سریع تر صورت می گیرد. تجربه ها و پژوهش ها نشان می دهند که در شرایط هیپو آنالیز، دوره درمان بسیار کوتاه تر می شود و دلیل آن می تواند عوامل متعددی باشد. در این میان می توان به ارتباط مستقیم با ضمیر ناهشیار نام برد. در شرایط هیپنوز، بیمار مقاومت کمتری دارد و به این دلیل، بسیار آسان تر با ضمیر ناهشیار خود روبرو می شود(دارابی، 1382).

 


[1] Insight-oriented

[2] Restructruring cognitive

[3] transference

[4] hypnoanalysis

[5] Free-association

[6] Dream-interpretation


دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش بررسی درمان های هیپنوتراپی

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش درباره درمان وجودی ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش درباره درمان وجودی ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش درباره درمان وجودی ( فصل دوم پایان نامه )

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش درباره درمان وجودی ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش درباره درمان وجودی ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش درباره درمان وجودی
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی روان شناسی
فرمت فایل docx
حجم فایل 38 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 21

مبانی نظری و پیشینه پژوهش درباره درمان وجودی ( فصل دوم پایان نامه )

 

 

توضیحات: فصل دوم پایان نامه (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :                           دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:                      WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

پایان نامه درباره درمان وجودی: 

روش درمان وجودی[1] 

تاریخچه درمان وجودی

درمان وجودی گرا ریشه اش در فلسفه اگزیستانسیالیسم است. می توان گفت که مارتین هیدگر[2] (1971) پدر فلسفه وجودی است که بزرگترین تاثیر بر روان درمانی و مشاوره وجودی داشت (به نقل از نلسون[3]، 2006). هر چند هیدگر خودش مستقیما و صریحا در مورد روان درمانی چیزی نگفته است. اما مفاهیم فلسفه اش توسط دو تن از روان پزشکان به نامهای بینسونگرا[4] (1996-1881) و بوس[5] (1990-1903) در حیطه درمان به کار گرفته شد و از آن در فهم مشکلات بیماران بهره گرفتند، روش آنها در روان درمانی و استفاده از مفاهیم فلسفه وجودی در درمان نقطه آغازی برای بکار گیری رویکرد وجود گرایی در مشاوره و روان درمانی بود (یالوم[6]، 1980).

مهم ترین عامل موثر در رشد روان درمانی  و درمان وجودی به وسیله دو فیلسوف و روان درمانگری در همین سالها به نامهای دیورزن[7] و کنوارد[8] (2005) انجام گرفته است. باید گفت می[9] (1994-1909) در زمینه وجود گرایی نقش مهمی داشت(یالوم، 2001).

در مجموع می توان گفت که شماری از درمانگران آمریکایی سعی کرده اند رشته های متعدد وجودنگری را به صورت یک رویکرد بالینی منسجم به هم نزدیک کنند. آنها اساس فلسفی وجود نگری را به صورتی که سورن کی یر کگارد[10]، مارتین هایدگر، ژان پل سالتر[11] و مارتین بابر[12] بیان کردند؛ موضوعات بالینی درمانگران وجودی پیشگام، مخصوصا بینزوانگر، باس و می؛ و تجربیات بالینی خودشان را در نظام روان درمانی مشخصی ترکیب کردند. شخصیت های اصلی در بین این نظریه پردازان عبارتند از: جیمز بوگنتال[13] (1965، 1987، 1990)، ایروینگ یالوم (1980)، و ارنست کین[14] (1970) که در اینجا کار جمعی آنها را بیان می کنیم.

مفهوم درمان وجودی

وجود درمانی عبارت است از یک رویکرد در مشاوره و روان درمانی که اساسش بر این استوار است که انسان وجودش بر ماهیتش مقدم است. روان درمانی وجودی براساس دیدگاه خود درباره زندگی انسان به اهمیت زندگی آنها می پردازد(نظری و ضرغامی، 1388). روان درمانی وجودی که رویکرد فلسفی درباره مردم و وجودشان دارد به مضامین و موضوعات مهم زندگی می پردازد. این رویکرد بیشتر نوعی نگرش نسبت به برخی از مضامین و موضوعات مهم زندگی می پردازد. این رویکرد بیشتر نوعی نگرش نسبت به برخی مضامین محسوب می شود تا یک رشته فنون و روش. این مضامین عبارتند از: اصالت، دروغ، همدلی، مرگ و زندگی، آزادی، مسئولیت پذیری در قبال خود و دیگران، معنایابی و کنارآمدن با بی معنایی. رویکرد وجودی بیش از رویکردهای دیگر به آگاهی انسان ها در مورد خودشان می پردازد و آنان را به گونه ای هدایت می کند تا آن سوی مشکلات و وقایع را ببینند (سزاس[15]، 2005).

این رویکرد درمانی بیش از سایر دیدگاه ها به بررسی آگاهی انسان از خود و توانایی فرد در نگریستن به ماورای مشکلات خویش و مسائل وجودی می پردازد. انسان نمی تواند به تنهایی و جدای از دیگران زندگی کند. عمق بخشیدن به روابط صمیمانه و صادقانه با دیگران از پیشنهاد های روان درمانی وجودی است. در این رویکرد تلاش نمی شود درد و رنج انسان از بین برود، زیرا زندگی انسان ماهیتا توام با رنج است. در عوض به انسان ها کمک می شود، با پذیرش واقعیت درد و رنج برای دردهای زندگی معنا بیابند که در این صورت دردها لذت بخش خواهند شد (نظری و ضرغامی، 1388).

روان شناسی وجودی سعی داد بیشتر از قرار دادن زندگی زیر یک سیستم عقلی و گروههای سازمان یافته، احساس و روح خود زندگی را جذب کنند. به علاوه روان شناسی وجودی در نظر دارد اندیشه های فلسفی اساسی در فهم روان شناختی ما را در بر گیرد و به مراجعان کمک می کند تا درک کنند با داشتن تنگناهای مختلف هم می توانند روی پای خودشان بایستند (جاکوبسن[16]، 2007).

نگرش آن در مورد انسان:

نگرش وجودی دیدگاه قطعی در مورد طبیعت انسان که توسط روان تحلیل گری سنتی و رفتار گرایی افراطی حمایت شده است را رد می کند روان تحلیل گران انسان را به عنوان محصور شده توسط نیروهای نا هشیار و سایقهای غیر منطقی و حوادث گذشته می بینند و رفتار درمانگران موقعیت های فرهنگی و اجتماعی را موثر می دانند اما درمان گران وجودی با وجود اینکه تعدادی از حقیقت ها را تصدیق می کنند در مورد شرایط انسان، بر آزادی ما  در ساختن چگونگی مان تأکید می کنند. این رویکرد بر این اساس که ما آزادیم پس مسئولیم در قبال اعمال خودمان، پایه ریزی شده است . ما خالق زندگی خویش هستیم و برنامه کار و اهداف آن را ترمیم می کنیم فرض اساسی وجود اینست که ما قربانیان شرایط محیطی نیستیم، زیرا در حوزه وسیع ما چیزی هستیم که انتخاب کرده ایم باشیم (قاضی، 1383). 

 


[1] Existential therapy

[2] Heidegger, M

[3] Nelson, R.

[4] Binswanger, L.

[5] Boss, M.

[6] Yalom, I.

[7] Deurzen, E

[8] Kenward, R

[9] May, R

[10]Soren Kierkegaard

[11]Jean-Paul Sarter

[12] Martin Buber

[13] James Bugental

[14] Ernst Keeen

[15] Szasz, T

[16] Jacobsen, B


پایان نامه درباره درمان وجودی: 

روش درمان وجودی[1] 

تاریخچه درمان وجودی

درمان وجودی گرا ریشه اش در فلسفه اگزیستانسیالیسم است. می توان گفت که مارتین هیدگر[2] (1971) پدر فلسفه وجودی است که بزرگترین تاثیر بر روان درمانی و مشاوره وجودی داشت (به نقل از نلسون[3]، 2006). هر چند هیدگر خودش مستقیما و صریحا در مورد روان درمانی چیزی نگفته است. اما مفاهیم فلسفه اش توسط دو تن از روان پزشکان به نامهای بینسونگرا[4] (1996-1881) و بوس[5] (1990-1903) در حیطه درمان به کار گرفته شد و از آن در فهم مشکلات بیماران بهره گرفتند، روش آنها در روان درمانی و استفاده از مفاهیم فلسفه وجودی در درمان نقطه آغازی برای بکار گیری رویکرد وجود گرایی در مشاوره و روان درمانی بود (یالوم[6]، 1980).

مهم ترین عامل موثر در رشد روان درمانی  و درمان وجودی به وسیله دو فیلسوف و روان درمانگری در همین سالها به نامهای دیورزن[7] و کنوارد[8] (2005) انجام گرفته است. باید گفت می[9] (1994-1909) در زمینه وجود گرایی نقش مهمی داشت(یالوم، 2001).

در مجموع می توان گفت که شماری از درمانگران آمریکایی سعی کرده اند رشته های متعدد وجودنگری را به صورت یک رویکرد بالینی منسجم به هم نزدیک کنند. آنها اساس فلسفی وجود نگری را به صورتی که سورن کی یر کگارد[10]، مارتین هایدگر، ژان پل سالتر[11] و مارتین بابر[12] بیان کردند؛ موضوعات بالینی درمانگران وجودی پیشگام، مخصوصا بینزوانگر، باس و می؛ و تجربیات بالینی خودشان را در نظام روان درمانی مشخصی ترکیب کردند. شخصیت های اصلی در بین این نظریه پردازان عبارتند از: جیمز بوگنتال[13] (1965، 1987، 1990)، ایروینگ یالوم (1980)، و ارنست کین[14] (1970) که در اینجا کار جمعی آنها را بیان می کنیم.

مفهوم درمان وجودی

وجود درمانی عبارت است از یک رویکرد در مشاوره و روان درمانی که اساسش بر این استوار است که انسان وجودش بر ماهیتش مقدم است. روان درمانی وجودی براساس دیدگاه خود درباره زندگی انسان به اهمیت زندگی آنها می پردازد(نظری و ضرغامی، 1388). روان درمانی وجودی که رویکرد فلسفی درباره مردم و وجودشان دارد به مضامین و موضوعات مهم زندگی می پردازد. این رویکرد بیشتر نوعی نگرش نسبت به برخی از مضامین و موضوعات مهم زندگی می پردازد. این رویکرد بیشتر نوعی نگرش نسبت به برخی مضامین محسوب می شود تا یک رشته فنون و روش. این مضامین عبارتند از: اصالت، دروغ، همدلی، مرگ و زندگی، آزادی، مسئولیت پذیری در قبال خود و دیگران، معنایابی و کنارآمدن با بی معنایی. رویکرد وجودی بیش از رویکردهای دیگر به آگاهی انسان ها در مورد خودشان می پردازد و آنان را به گونه ای هدایت می کند تا آن سوی مشکلات و وقایع را ببینند (سزاس[15]، 2005).

این رویکرد درمانی بیش از سایر دیدگاه ها به بررسی آگاهی انسان از خود و توانایی فرد در نگریستن به ماورای مشکلات خویش و مسائل وجودی می پردازد. انسان نمی تواند به تنهایی و جدای از دیگران زندگی کند. عمق بخشیدن به روابط صمیمانه و صادقانه با دیگران از پیشنهاد های روان درمانی وجودی است. در این رویکرد تلاش نمی شود درد و رنج انسان از بین برود، زیرا زندگی انسان ماهیتا توام با رنج است. در عوض به انسان ها کمک می شود، با پذیرش واقعیت درد و رنج برای دردهای زندگی معنا بیابند که در این صورت دردها لذت بخش خواهند شد (نظری و ضرغامی، 1388).

روان شناسی وجودی سعی داد بیشتر از قرار دادن زندگی زیر یک سیستم عقلی و گروههای سازمان یافته، احساس و روح خود زندگی را جذب کنند. به علاوه روان شناسی وجودی در نظر دارد اندیشه های فلسفی اساسی در فهم روان شناختی ما را در بر گیرد و به مراجعان کمک می کند تا درک کنند با داشتن تنگناهای مختلف هم می توانند روی پای خودشان بایستند (جاکوبسن[16]، 2007).

نگرش آن در مورد انسان:  

نگرش وجودی دیدگاه قطعی در مورد طبیعت انسان که توسط روان تحلیل گری سنتی و رفتار گرایی افراطی حمایت شده است را رد می کند روان تحلیل گران انسان را به عنوان محصور شده توسط نیروهای نا هشیار و سایقهای غیر منطقی و حوادث گذشته می بینند و رفتار درمانگران موقعیت های فرهنگی و اجتماعی را موثر می دانند اما درمان گران وجودی با وجود اینکه تعدادی از حقیقت ها را تصدیق می کنند در مورد شرایط انسان، بر آزادی ما  در ساختن چگونگی مان تأکید می کنند. این رویکرد بر این اساس که ما آزادیم پس مسئولیم در قبال اعمال خودمان، پایه ریزی شده است . ما خالق زندگی خویش هستیم و برنامه کار و اهداف آن را ترمیم می کنیم فرض اساسی وجود اینست که ما قربانیان شرایط محیطی نیستیم، زیرا در حوزه وسیع ما چیزی هستیم که انتخاب کرده ایم باشیم (قاضی، 1383). 



[1] Existential therapy 

[2] Heidegger, M 

[3] Nelson, R. 

[4] Binswanger, L. 

[5] Boss, M.

[6] Yalom, I.

[7] Deurzen, E

[8] Kenward, R

[9] May, R

[10]Soren Kierkegaard

[11]Jean-Paul Sarter

[12] Martin Buber

[13] James Bugental

[14] Ernst Keeen

[15] Szasz, T

[16] Jacobsen, B

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش درباره درمان وجودی ( فصل دوم پایان نامه )

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش تحلیل رفتار متقابل ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش تحلیل رفتار متقابل ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش تحلیل رفتار متقابل ( فصل دوم پایان نامه )

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش تحلیل رفتار متقابل ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش تحلیل رفتار متقابل ( فصل دوم پایان نامه )
مبانی نظری و پیشینه پژوهش تحلیل رفتار متقابل
پژوهش تحلیل رفتار متقابل
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی روان شناسی
فرمت فایل docx
حجم فایل 37 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 19

مبانی نظری و پیشینه پژوهش تحلیل رفتار متقابل ( فصل دوم پایان نامه )

 

توضیحات: فصل دوم پایان نامه (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :                           دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:                      WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

2-2                                       تحلیل رفتار متقابل

2-2-1               تاریخچه تحول فکر برن

مبتکر اصلی فکر درمان مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل فردی به نام گرینکر[1] بود که به سال 1900 میلادی متولد شد و در سال 1921 دکترای طب خود را از کالج طب راش اخذ کرد. اریک برن، که نامش بیشتر با این نظریه متداعی و همراه است، در واقع تعقیب کننده و توسعه دهنده افکار گرینکر است(شفیع آبادی و ناصری، 1389).

تحلیل ساختی-محاوره ای، نظریه ای منظم و هماهنگ درباره شخصیت و پویاییهای اجتماعی ارائه می دهد که از تجربه بالینی و شکلی از درمان عقلانی و عمل گرا استنتاج شده است. این نوع درمان به کار اکثریت عظیمی از بیماران روانی می آید. به سهولت به وسیله آنان درک می شود و به طور طبیعی با وضع آنان تطبیق می کند. شیوه ساختی-محاوره ای تلاشی بود در جهت از بین بردن معایبی که بر بسیاری از شیوه های قبلی درمان (مستقیم و غیر مستقیم) مترتب بود. زیرا این روش می تواند توانایی بیمار را در تحمل و کنترل اضطراب هایش به سرعت افزایش دهد و روند عملکرد مرضی او را محدود کند (شفیع آبادی و ناصری، 1389).

اریک برن هنگامی که تصمیم گرفت به درمانجویان نه به آموزگاران خود گوش کند، به طور تصادفی برای اولین بار به این پدیده پی برد که ارفاد به صورت والد، کودک،یا بالغ با هم ارتباط برقراررمی کنند. او به مدت 10 سال روان کاوی را اجرا می کرد و یاد گرفته بود هر چیزی را که درمانجویان می گفتند به زبان نظری که از معلمان  خود کسب کرده بود برگرداند. بنابراین، وقتی درمانجویی اظهار می داشت: «احساس می کنم که انگار پسر بچه ای درون من است» برن مانند اوتو فنیکل معمولا پسر بچه را به معنی آلت مردی درون فکنی شده تعبیر می کرد و این احساس مهم ترین واقعیت بالینی در تعیین روند زندگی درمانجو بود. هنگامی که درمان پیش رفت برن در موقع مناسبی پرسید: « اکنون کدام قسمت شما صحبت می کند، پسر بچه یا مرد بالغ؟». در همان لحظه با پرسیدن این سئوال، تحیل تبادلی متولد شد(پروچاسکا و نورکراس،2007؛  ترجمه سید محمدی ،1392).

نظریه تحلیل تبادلی، که در آن بر چگونگی روابط متقابل و حالت های مختلف شخصیت-حالت های من- تاکید می شود، فکر جدیدی نیست، بلکه در گذشته های بسیار دور ریشه دارد. انسان همواره می خواسته است که به چگونگی روابطش با خود و دیگران پی ببرد و پویایهای آن را شناسایی کند. اعتقاد به دو بعد خوب و بد در انسان و کشمکش بین انها از آغاز پیدایش انسان رایج بوده است ورد  سر تاسر تاریخ و فلسفه ادیان از آن یاد شده است. این اعتقاد به ماهیت دو بعدی انسان و آثار مربوط به تعلیم و تربیت و روان شناسی تاثیر گذاشته است و حتی به صورت های متنوع و گسترده تر تبیین شده است. از این رو، دیدگاه اجزانگرانه برن را شاید بتوان تداوم و توسعه اعتقادات اولیه دانست (شفیع آبادی و ناصری، 1389).

2-2-2               نظریه  شخصیت در تحیل رفتار متقابل 

دیدگاه برن درباره شخصیت یک دیدگاه اجزانگرانه و چندگانه است. برن بر سه نوع حالات نفسانی اعتقاد دارد که عبارتند از روان بیرونی[2]، روان نو[3]، و روان باستانی[4]. روان بیرونی به شیوه ای تقلیدی و قضاوتی شکل می گیرد و در صدد است که مجموعه هایی از معیارها و ملاک های اکتسابی را به اجرا در آورد. روان نو عمدتا به تبدیل محرکها به مجموعه اطلاعات تمایل دارد و نیز به پردازش و بایگانی این اطلاعات براساس تجربیات قبلی علاقمند است. روان باستانی تمایل دارد که براساس تفکر مبرا از منطق و ادراکهایی که به طور ضعیفی از هم متمایز و یا تحریف شده اند، به طور ناگهانی و ناآگاهانه تری، واکنش نشان دهد. برن تجلیات این سه حالت نفسانی را تحت عنوان «حالت های من» را معرفی می کند. حالت های من سه گانه او عبارتند از: «حالت من والدینی»، «حالت من بالغ» و «حالت من کودکی». «حالت من والدینی» از روان بیرونی، «حالت من بالغ» از روان نو و «حالت من کودکی» از روان باستانی نشات می گیرد. از دید پدیده شناختی، سه حالت «من» را به ترتیب حالتهای برون روحی، نو روحی و کهنه روحی می نامند(شفیع آبادی و ناصری، 1389).

بنابران، در تحلیل تبادلی، همه چیز از این اصل ناشی می شود که شخصیت انسان به صورت سه حالت خود سازمان یافته است: والد، بالغ، و کودک. این حالت های خود ساه های نظری نیستند؛ آنها واقعیت های پدیدار شناختی هستند که می توان مستقیما آنها را مشاهده کرد(پروچاسکا و نورکراس،2007؛  ترجمه سید محمدی ،1392). نظام های مختلف شخصیت، درست همانند اعضای مختلف مغز وبدن به محرکهای گوناگون واکنش های متفاوت نشان می دهند. در حقیقت، هر یک از این نظام ها محیط را، به تبع وظیفه شان، به نحو متفاوتی درک می کنند و سپس به این محرک ها واکنش مناسبی نشان می دهند. همچنین این سه جنبه شخصیت نسبت به یکدیگر می گذارند. رشد روانی از همان سالهای اولیه زندگی کودک شروع می شود؛ کودک به شدت تاحت تاثیر محیط اجتماعی است و شخصیت او به نحو خاصی سازمان می یابد. چگونگی تشکیل و تکامل حالات مختلف شخصیت کودک بدن شرح است(شفیع آبادی و ناصری، 1389).

حالت «من کودکی»: حالت «من کودکی» مجموعه ای از احساسات، نگرش ها و طرحهای رفتاری است که بقایایی از دوران کودکی خود فرد هستند (شفیع آبادی و ناصری، 1389). حالت کودک خود اصولا از دوران کودکی به بعد محفوظ می ماند. انگار که کودک روی نواری پاک نشدنی در مغز ضبط شده و هر لحظه می تواند به کار افتد. کودک حداکثر 8 ساله است و می تواند به اندازه یک نوزاد کوچک باشد (پروچاسکا و نورکراس،2007؛  ترجمه سید محمدی ،1392). حوادث درونی، یعنی پاسخ های کودک به آنچه که می بیند و می شنود، و نیز تاثیرات کودک ار والدینش، در حالت «من کودکی» او ثبت و ضبط می شوند(شفیع آبادی و ناصری، 1389).

 برای مثال، وقتی که افراد در حالت کودک خود قرار دارند، به همان صورتی که در کودکی انجام می دادند، می نشینند، می ایستند، حرف می زنند، فکر، درک، و احساس می کنند. رفتار کودک به جای اینکه توسط عقل میانجی شود و به تاخیر افتد، تکانشی و وابسته به محرک است. قشقرق راه انداختن، غیر مسئول بودن، و پرداختن به تفکر آرزومندانه یا رویای روز، مواردی از جلوه های کودک هستند. در عین حال، کودک، منبع خود انگیختگی، خلاقیت و شوخی، و تفریح است(پروچاسکا و نورکراس،2007؛  ترجمه سید محمدی ،1392).

حالت «من والدینی»: حالت «من والدینی» مجموعه ای از احساسات و نگرش ها و طرح های رفتاری است که ویژگیهای مشابه همین در والدین هم وجود دارد(شفیع آبادی و ناصری، 1389). حالت والد نیز اصولا سالم و دست نخورده از کودکی به بزرگسالی انتقال می یابد. والد اصولا از رفتارها و نگرش هایی تشکیل شده است که رونوشت والدین یا مظاهر قدرت هستند. گرچه بخش عمده ای از والد براساس ضبط های شبه ویدیویی از دوران کودکی استوار است، ولی هنگامی که فرد از صاحبان قدرت جدید تقلید می کند یا در اثر تجربیات واقعی تربیت کردن فرزندان تغییر می کند، والد می تواند در طول زندگی تغییر کند. هنگامی که والد کنترل را در اختیار دارد، افراد به زبان والدین کنترل کننده حرف می زنند: «باید»، «حتما»، «بهتر است این کار را نکنی»، و «پشیمان خواهی شد» حاکم هستند. ژست هایی مانند اشاره کردن با انگشت یا ایستادن با بی قراری همراه با دست ها بر کمر، جلوه های رایج والد هستند(پروچاسکا و نورکراس،2007؛  ترجمه سید محمدی


[1] Grinker

[2] exteropsyche

[3] neopsyche

[4] archaeopsyche


دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش تحلیل رفتار متقابل ( فصل دوم پایان نامه )

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان شناختی-رفتاری‌(C.B.T) ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان شناختی-رفتاری‌(C.B.T) ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان شناختیرفتاری‌(CBT) ( فصل دوم پایان نامه )

دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان شناختی-رفتاری‌(C.B.T) ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان شناختیرفتاری‌(CBT) ( فصل دوم پایان نامه )
مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان شناختیرفتاری‌
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی روان شناسی
فرمت فایل docx
حجم فایل 70 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 15

مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان شناختی-رفتاری‌(C.B.T) ( فصل دوم پایان نامه )

 

توضیحات: فصل دوم پایان نامه (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :                           دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:                      WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

2-5-1.            درمان شناختی-رفتاری‌(C.B.T)

شناخت درمانی بر اساس پژوهش‌های اولیه آیرون تـی. بک بـر روی آسیب‌شناسی روانی با درمـان افـسردگی پدید‌ آمد. بک‌ ابتدا در زمینه روانکاوی آموزش و بعد سعی داشت نظریه فروید را درباره افسردگی ثابت کند فروید فرض کرد که افسردگی «خشم بازگشت خورده به طرف خویش» است. بک با آزمایش افکار‌ و رؤیاهای بـیماران افـسرده، نه موضوع خشم بلکه موضوع شکست را به میان آورد. در مکتب شناختی مطالعات آزمایشگاهی و مشاهدات بالینی، سوگیری منفی پایدار را در پردازش شناختی در بیماران‌ افسرده‌ را‌ مطرح نمودند (امانی، 1385).

پژوهش‌های اولیه بک، همزمان با‌ نظریه‌پردازی‌ آلبرت‌ آلیس در دهه 1970 بـود. آلیس نـیز بر روی باورها‌ و افکار بیماران مطالعه و تحقیق می‌کرد(امانی، 1385). اساس نـظریهء الیس را مدل‌ A-B-C  تشکیل می‌دهد که در شناخت و تغییر شـخصیت بـه‌ کار‌ می‌رود. اصولا در این مدل، گفته می‌شود کـه‌ رویدادهای فـعال کـننده (A) پیامدهای‌ رفتاری‌ و هیجانی‌ دارند‌ اما این پیامدها نه معلول رویدادهای فعال کـننده بلکه‌ تا حدود زیادی معلول نظام‌ اعتقادی‌(‌B) هستند که باعث به وجود آمدن‌ پیامدهای رفتاری هیجانی(C) می شود. نقش اصلی مـشاور ایـن‌ اسـت‌ که‌ با مباحثه(D) در مورد عقاید و باورهای‌ غیر منطقی به طرق مختلف آن‌ها را زیـر سؤال‌ بـبرد (شارف، ترجمه فیروز بخت، 1381).

الیس و بک هر دو معتقدند که آدمی می‌تواند آگاهانه منطق و دلیل‌ را‌ بپذیرد‌ و اذعـان می‌دارند که هدف ملاحظات درمان تغییر فرضیات اساسی‌ بیمار است کـه بـه نـظام باورهای افراد در پردازش محرک‌های پیرامونی توجه اساسی دارند. همچنین این دو دانشمند روش‌ بحث‌ و گفتگو را با بیماران برگزیده و از گوش دادن مـنفعل، ‌پرهـیز‌ و به فعال بودن درمانگر در جلسه درمان اعتقاد داشتند. علیرغم تفاوت‌های مفهومی و سبک شناختی بـین درمـان‌ عـقلانی-عاطفی‌ آلیس‌ و شناخت‌درمانی بک در نهایت این دو دیدگاه درمانی، اساس بسیاری از‌ درمانهای‌ شناختی-رفتاری‌ را تشکیل می‌دهند (امانی، 1385).

از عوامل دیگر در پیـدایش درمان شناختی-رفتاری، فرمول‌بندی جورج کلی[1] (1955)‌ از‌ سازه‌های‌ شخصی[2] است. اعتقاد اساسی کلی بر این اسـاس استوار است که هـر انـسان یک‌ دانشمند‌ است که در هر حال و همیشه در تلاش فهمیدن، درک کردن، فکر‌ کردن‌ تفسیر‌ کردن، کنترل کردن و پیش بینی نمودن دنیای خود به منظور سازگاری مؤثر با‌ آن‌ می‌باشد. و بالاخره ریچارد لازاروس[3]  (1884) بـرای نقش شناخت در تغییر عاطفی و رفتاری‌ اولویت‌ خاصی‌ را قائل شد. برخی دیگر از رفتارگرایان معاصر با مطالعات و تحقیقات تازه‌تر، رشد و پیشرفت‌ شناخت‌درمانی‌ را تحت تأثیر قرار داده اند. نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت بندورا و مفاهیم‌ انتظار‌ و تقویت، کـارایی خـود، تعامل بین شخصی و محیط، سرمشق‌گیری و یادگیری مشاهده‌ای به انتقال‌ رفتاردرمانی‌ به‌ قلمرو شناختی کمک کردند (امانی، 1385).

امروزه شرطی‌سازی نوین بر این اصیل استوار است که‌ تداعی‌ بین محرک-پاسخ‌ (S-R) درون ساختارهای ذهنی یا حافظه صـورت مـی‌گیرد و از این طریق بر‌ نقش‌ شناخت‌ها در یادگیری اشاره می‌کند (امانی، 1382).

پس درمان شناختی-رفتاری با بهره گرفتن از‌ تکنیکهای‌ دیدگاه‌های شناختی-رفتاری به مراجع کمک می‌کند با‌ الگوهای‌ تحریف‌ شده رفتار ناکارآمد خود را تغییر دهـد‌ کـه‌ در جنبه هایی از درمان تأکید عمدتا رفتاری و جنبه های دیگر شناختی‌ است.(هاوتون؛ ترجمه قاسم‌زاده،‌ 1382).

این الگوی‌ درمانی، رویکردی است فعال، جهت‌بخش، محدود‌ از‌ لحاظ زمانی و سازمان یافته، بر این منطق نظری زیر بنایی اسـتوار‌ اسـت‌ کـه عاطفه و رفتار هر فرد‌ عـمدتا بـرحسب سـاخت‌یابی جهان‌ از‌ نظر او تعیین می‌گردد.

بنابراین، درمان شناختی-رفتاری یاCBT   این یک روش درمانی از طریق صحبت کردن با بیمار است(سلیمی بجستانی، عباسی و کاظمی، 1391):

  • در مرحله اول روان درمانگر تلاش در دریافت طرز تفکر بیمار نسبت به خود پیرامون اطراف و دیگران دارد.
  • در مرحله دوم سعی می نماید مسائل ومشکلاتی که موجب تولید اختلالات روانی در فرد گردیده است را پیدا نماید.
    درمان شناختی-رفتاری به فرد کمک می کند تا به گونه دیگری اندیشیده و در نتیجه این طرز تفکر جدید شما می توانید با رفتارهای سالم تر و درست تری در برابر حوادث ناخواسته و ناگوار پیرامون برخورد نمایند.

 برخلاف سایر روشهای گفتار درمانی  که روان درمانگر درپی شناسائی و ریشه یابی علل رفتارهای نامناسب مراجع خود در برابر ناملایمات وحوادث زندگی است تا به او کمک کند. در درمان شناختی رفتاری روان درمانگر فقط برمشکلات زمان حال ( اینجا و اکنون) و آنچه موجب ناراحتی و اضطراب درفرد بیمار گردیده است تکیه می کند (سلیمی بجستانی و همکاران، 1391).

 

 


[1] Kully, J

[2] P‌ersonal Constaracst

[3] Lazarus, R


دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان شناختی-رفتاری‌(C.B.T) ( فصل دوم پایان نامه )