فایل ناب

سیستم همکاری در فروش فایل

فایل ناب

سیستم همکاری در فروش فایل

مقایسه شیوع OCD در دو گروه دانش آموزان دختر

فکر وسواسی1 یک فکر، احساس2، یا حس3 مزاحم و تکرارشونده است عمل وسواس فکر با رفتار خودآگاه میزان شده تکراری نظیر شمارش، یا اجتناب است فکر وسواس موجب افزایش اضطراب شخص می­گردد در حالیکه انجام عمل وسواس اضطراب شخص را کاهش می­دهد معهذا، وقتی شخص در مقابل انجام عمل وسواس مقاومت می­کند اضطراب زایش می­یابد (سید محمدی – 1384) شخص مبتلا به اختلال وسواس
دسته بندی روانپزشکی
فرمت فایل doc
حجم فایل 36 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 59
مقایسه شیوع OCD در دو گروه دانش آموزان دختر

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه:

فکر وسواسی[1] یک فکر، احساس[2]، یا حس[3] مزاحم و تکرارشونده است. عمل وسواس فکر با رفتار خودآگاه میزان شده تکراری نظیر شمارش، یا اجتناب است. فکر وسواس موجب افزایش اضطراب شخص
می­گردد. در حالیکه انجام عمل وسواس اضطراب شخص را کاهش می­دهد. معهذا، وقتی شخص در مقابل انجام عمل وسواس مقاومت می­کند اضطراب زایش می­یابد. (سید محمدی – 1384)

شخص مبتلا به اختلال وسواس – جبری معمولاً غیرمنطقی بودن افکار وسواسی خود را درک می­کند. هم کار وسواسی و هم اعمال وسواسی برای بیمار خود[4] شناخته می­شود. اختلال وسواس جبری می­تواند اختلالی
ناتوان­کننده باشد. چون افکار وسواسی می­توانند وقتگیر بوده و به طور قابل ملاحظه­ در برنامه معمول شخص، عملکرد حرفه­ای، فعالیت­های اجتماعی معمول، یا روابط با دوستان و اعضاء خانواده تداخل نماید. (همان منبع1384)

در چهارمین ویراست راهنمای تشخیص و آماری اختلالات روانی (DSM- IV) اختلال وسواس جبری افکار وسواسی توصیف شده است که شدت آنها برای اتلاف وقت یا ایجاد ناراحتی بارز یا تخریب قابل ملاحظه کافی است. افراد مبتلا به این اختلال واقف هستند که واکنش­های آنها غیرمنطقی یا نامتناسب است. (kaplan – 1196)

درمان اختلال وسواسی – جبری نمونه­ای از اثرات مثبتی است که پژوهش­های امروز می­تواند در زمان کوتاه روی یک اختلال داشته باشد. تا همین اواخر یعنی دهه 1980 اختلال وسواسی- جبری اختلال نه چندان شایع با پاسخ ضعیف نسبت درمان تلقی می­شد. امروز، معلوم شده است که اختلال وسواس جبری شایع­تر از آن است که تصور می­شد و خیلی حساس به درمان است. (Kaplan- 1996)

بیان مسئله:

از آن جا که به نظر می­رسد شیوع اختلالات وسواسی- جبری در طول عمر در جمعیت کلی 2 تا 3 درصد تخمین زده می­شود بعضی از پژوهشگران تخمین زده­اند که بین بیماران سرپائی میزان شیوع این اختلال تا 10 درصد می­رسد. این ارقام اختلال وسواسی- جبری را پس از فوبییا، اختلالات وابسته به مواد و اختلالات افسردگی در ردیف چهارم شایع­ترین تشخیص­های روانپزشکی قرار می­دهد. مطالعات همه­گیری شناسائی در اروپا و آسیا و آفریقا این نسبت­ها را تأیید کرده­اند. بین بزرگسالان احتمال ابتلا مرد و زن یکسان است. معهذا بین نوجوان­ها، پسرها بیشتر از دخترها به اختلال وسواسی- جبری مبتلا می­گردند. میانگین سن شروع حدود 20 سالگی است هرچند در مردها سن شروع کمی پائین­تر از زنها است. از مجموع تقریباً در دو سوم بیماران، شروع علائم قبل از 25 سالگی است و در کمتر از 15 درصد موارد علائم پس از 35 سالگی شروع می­شود. (Kaplan- 1996)

OCD یا اختلال وسواس- جبری شامل افکار و اعمال وسواسی می­باشد که باعث ناراحتی و اتلاف وقت و تخریب قابل ملاحظه در عملکرد حرفه­ای در روابط بین فردی و شخص بیمار می­شود.(همان منبع)

افکار وسواسی[5] یک فکر، احساس، عقیده، یا حس مزاحم و تکرارشونده است در مقابل عمل وسواس[6] رفتاری است خودآگاه، میزان شده و تکراری نظیر شمارش، اجتناب یا بازبینی[7]. (همان منبع)

به طور معمول فکر وسواس اضطراب شخص را افزایش می­دهد در حالیکه انجام عمل وسواس اضطراب شخص را کاهش می­دهد. معهذا، وقتی شخص در مقابل انجام آن مقاومت می­کند اضطراب افزایش می­یابد. هم افکار و هم اعمال وسواسی برای بیمار خود ناهمخوان[8] شناخته می­شوند. این اختلالات می­تواند بسیار وقتگیر بوده و به طور قابل ملاحظه­ در برنامه معمول و عملکرد شخص تداخل نماید از این رو OCD می­تواند به یک اختلال ناتوان­کننده تبدیل شود.

شیوع OCD در طول عمر د جمعیت کلی دو تا سه درصد تخمین زده می­شود. اختلال پس از فوبیا، اختلالات وابسته به مواد و افسردگی اساسی چهارمین تشخیص شایع می­باشد. بین بزرگسالان شیوع در بین زنان و مردان یکسان است ولی در بین نوجوانان میزان ابتلای پسرها بیشتر از دخترها است. میانگین سن شروع حدود 20 سالگی است هرچند در مردها، سن شروع کمتراز زنها است. OCD می­تواند در نوجوانی و کودکی در موارد محدود حتی سن 2 سالگی آغاز شود. (Kaplan- 1996)

در دیدگاه شناختی- رفتاری روی الگوهای تفکر ناسازگارانه تأکید می­کند و اعلام می­دارد که این الگوها در ایجاد و ادامه نشانه­های OCD دخالت دارند، افراد مبتلا به OCD گرایش دارند به رویدادهای اضطراب­آور در محیطشان، واکنش افراطی نشان دهند. فرض شده است که این درمان­جویان به وسیله افکار مرتبط با نیاز به کامل بودن، اعتقاد به اینکه آنها مسئول آزار و اذیت دیگران هستند، نگرانی از امکان وجود خطر، آشفته می­شوند. آنها با تصورات
ناراحت­کننده مرتبط با این افکار دست به گریبان­اند و سعی می­کنند آنها را از طریق انجام دادن تشریفات وسواسی متوقف یا خنثی کنند. اما هر چه سعی می­کنند این افکار را متوقف سازند، ناراحتی و ناتوانی آنها در متوقف کردن آنها بیشتر می­شود. احتمال دیگری که دیدگاه شناختی مطرح می­کند این است که افراد مبتلا به OCD کاستیهای حافظه دارند که باعث می­شود آنها در یادآوری رفتارها، نظیر خاموش کردن اجاق گاز یا قفل کردن در، مشکل داشته باشند، تردید دایمی آنها و نیاز به وارسی کردن، با ناتوانی در یادآوری انجام دادن این اعمال، ارتباط دارد. حتی حافظه مربوط به رویدادهای گذشته در زندگی آنها می­تواند به خاطر وجود افکار مزاحم صدمه ببینند، مخصوصاً اگر به افسردگی هم مبتلا باشند. (سیدمحمدی- 1384)

پرسش و پژوهش:

پس آیا شیوع وسواس در دانش­آموزان ممتاز و ضعیف متفاوت وجود دارد؟

هدف و ضرورت تحقیق:

هدف از این پژوهش مقایسه شیوع OCD در دو گروه دانش­آموزان دختر پانزده الی هجده ساله ممتاز و ضعیف دبیرستان­های منطقه شش تهران است. اهداف فرعی مشتمل بر تعیین فراوانی مطلق و نسبی OCD با توجه به متغیرهای سطح درآمد خانواده، فرزند چندم خانواده بودن، سابقه OCD در بستگان درجه اول و دوم است. روش گردآوری داده­ها از طریقه پرسشنامه بوده است. پرسشنامه مادزلی حاوی 30 سؤال جهت بررسی افکار و اعمال وسواسی می­باشد که جهت دانش­آموزان تهیه و ارائه گردید.

فرضیه پژوهش:

شیوع وسواس در دانش­آموزان ممتاز و ضعیف تفاوت دارد.

سؤال پژوهش:

آیا شیوع وسواس در دانش­آموزان ممتاز و ضعیف تفاوت وجود دارد؟

تعریف عملیاتی:

وسواس: تمره آزمودنی از آزمون وسواس فکری و عملی حادزلی است و منظور از دانش­آموزان ممتاز کسانی هستند که معدل آنها بالای 19 است و منظور از دانش­آموزان ضعیف کسانی هستند که معدل آنها پائین 14 است.

تعریف مفهومی:

OCD شامل افکار و اعمال وسواسی می­باشد که باعث ناراحتی و اتلاف وقت و تخریب قابل ملاحظه در عملکرد حرفه­ای در روابط بین فردی و شخص بیمار شود.


تاریخچه:

OCD یا اختلال وسواسی-جبری شامل افکار و اعمال وسواسی می­باشد که باعث ناراحتی و اتلاف وقت و تخریب قابل ملاحظه در عملکرد حرفه­ای در روابط بین فردی و شخص بیمار شود.

افکار وسواسی[9] یک فکر، احساس، عقیده، یا حس مزاحم و تکرارشونده است در مقابل عمل وسواس[10] رفتاری است خودآگاه، میزان شده و تکراری نظیر شمارش، اجتناب یا بازبینی[11]. (سیدمحمدی- 1384)

به طور معمول فکر وسواس اضطراب شخص را افزایش می­دهد در حالیکه انجام عمل وسواس اضطراب شخص را کاهش می­دهد. معهذا، وقتی شخص در مقابل انجام آن مقاومت می­کند اضطراب افزایش می­یابد. هم افکار و هم اعمال وسواسی برای بیمار خود ناهمخوان شناخته می­شوند. این اختلال می­تواند بسیار وقتگیر بوده و به طور قابل ملاحظه­ در برنامه معمول و عملکرد شخص تداخل نماید از این رو OCD می­تواند به یک اختلال ناتوان­کننده تبدیل شود. شیوع OCD در طول عمر د جمعیت کلی دو تا سه درصد تخمین زده می­شود. این اختلال پس از فوبیا، اختلالات وابسته به مواد و افسردگی اساسی چهارمین تشخیص شایع می­باشد. در بین بزرگسالان شیوع در بین زنان و مردان یکسان است ولی در بین نوجوانان میزان ابتلای پسرها بیشتر از دخترها است. (همان منبع)

میانگین سن شروع حدود 20 سالگی است هرچند در بین مردها، سن شروع کمی پائین­تر از زنها است. در مجموع تقریباً در دو سوم بیماران شروع و علائم قبل از 25 سالگی است و در کمتر از 15 درصد موارد علائم پس از 35 سالگی شروع می­شود. OCD ممکن است در نوجوانی و کودکی و در مواردی حتی سن 2 سالگی آغاز شود. افراد مجرد بیشتر از افراد متأهل به OCD مبتلا می­شوند. هرچند این یافته احتمالاً بازتاب مشکل بیماران در حفظ روابط است. سایر اختلالات همراه با OCD شامل Major depression با شیوع 67% و Social phobia با شیوع 25% و پس از آن اختلالات شایع توأم با OCD مشتملند بر اختلالات مصرف الکل، فوبی خاص Disorder panic و اختلالات خوردن. (انجمن روان شناسی آمریکا- 1994) که حدود 20 تا 30 درصد این بیماران، بهبود قابل ملاحظه و 40 تا 50 درصد بهبود نسبی و متوسط پیدا
می­کنند.(همان منبع)

به طور کلی چهار الگوی شایع علایم وجود دارد که شامل موارد زیر است:

1)آلودگی[12]

2)تردید[13]

3)افکار مزاحم[14]

4)تقارن[15] (انجمن روان شناسی آمریکا- 1994)

سیر و پیش­آگاهی:

در نیمی از بیماران مبتلا به اختلال وسواس-جبری شروع علائم به طور حاد است. در حدود 50 تا 70 درصد موارد شروع علائم در پی یک اتفاق استرس­آمیز، مثل حاملگی، مسائل جنسی یا مرگ یکی از نزدیکان روی می­دهد. چون بسیاری از بیماران علائم خود را پنهان می­کنند، غالباً در مراجعه به
روان­شناس 5 تا 10 سال تأخیر روی می­دهد و سن متوسط برای بستری شدن 30 سالگی است. سیر اختلال معمولاً مزمن است و در بعضی از بیماران علائم سیر نوسانی داشته و در عده­ای دیگر ثابت باقی می­ماند. حدود 20 تا 30 درصد این بیماران بهبود قابل ملاحظه، 40 تا 50 درصد نیز بهبود نسبی پیدا می­کنند. گزارشهای گوناگونی هست مبنی براینکه 20 تا 40 درصد بیماران همچنان مبتلا مانده یا روز به روز بر شدت علائم آنها افزوده می­شود. (سیدمحمدی- 1384)

تقریباً یک سوم این بیماران دچار افسردگی اساسی می­شوند و خودکشی خطر مهمی در تمام این بیماران است. گزارش­هایی وجود دارد مبنی براینکه بیماران وسواسی نسبت به اسکیزوفرنی کمی بیشتر از کل جمعیت آسیب­پذیری دارند. پیش­آگهی تاریک­تر با تسلیم شدن به اعمال وسواسی (تا مقاومت در برابر آن) شروع در دوران کودکی، اعمال وسواسی غیرعادی­تر، و نیاز به بستری شدن رابطه دارد. پیش­آگهی خوب با تطابق شغلی و اجتماعی خوب، فقدان اعمال وسواسی وجود اتفاق آشکارکننده و ماهیت دوره­ای علائم مربوط است. محتوی فکر وسواسی ظاهراً ربطی با پیش­آگهی ندارد. (همان منبع)

بررسی مقالات:

بر طریق آمار جهانی مطالعه­ای که در سال 2003 در کشور انگلستان بر روی 10483 کودک 15-5 ساله انجام شده است شیوع کلی OCD در این جمعیت 25% بوده است. شیوع OCD در این گروه به طور مشخص بعد از 13 سالگی افزایش قابل ملاحظه داشته و در بین کودکان زیر 8 سال تنها 1 مورد مبتلا وجود داشته است. همچنین این میزان در بین اقوام و نژادهای اقلیت واضحاً بیشتر بوده است. در این بررسی مشخص شده است که کودکانی که متعلق به خانواده­هایی با سطح Socio- economic پائین­تر بوده­اند از نظر ابتلاء به OCD افزایش یافته­اند و همچنین در خانواده­های با جمعیت بالا شیوع OCD بیشتر بوده است. (انجمن روان شناس آمریکا- 1994).

همچنین در مطالعه­ای که در سال 2005 در پارتمان روانپزشکی دانشکده پزشکی میشی­گان انجام شده بود 35 کودک مبتلا به OCD در مقایسه با 17 کودک گروه کنترل از نظر سابقه ابتلاء به OCD در بستگان درجه اول و دوم بررسی شدند که نتیجه مطالعات نشان داد در بستگان درجه اول کودکان مبتلا به شیوع این اختلال به مراتب بیشتر از بستگان درجه اول غیرمبتلاست. 5/22% در مقابل 6/4% اما این بررسی تفاوتی از نظر شیوع OCD در بستگان درجه دوم دو گروه را نشان نداد. (همان منبع- 1994).

مطالعاتی که در سال 2004 بر روی 3012 کودک 18-11 ساله در ترکیه انجام شده بود، شیوع OCD را در این جمعیت 3% گزارش کرده است. بررسی­های انجام شده تفاوتی را از نظر سطح تحصیلات، اشتغال و سطح درآمد خانواده بین مبتلایان به OCD نشان داد. بررسی از نظر تعداد فرزندان این طور است که در افراد تک­فرزند بوده یا 1 خواهر و برادر داشته­اند و همچنین افرادیکه بیش از 7 فرزند بوده­اند شیوع OCD بیشتر از افرادی بوده که بین 6-3 فرزند بوده­اند.(همان منبع)

سبب­شناسی:

عوامل زیست­شناختی:

ناقل­های عصبی: از مایش های بالینی بسیاری که با داروهای مختلف به عمل آمده تأیید کننده این فرضیه است که بی­نظمی (سیستم) سروتونین در پیدایش علائم افکار وسواسی و اعمال وسواسی در این اختلال در کار است. داده­ها حاکی است که داروهای سروتونوژیک دوثرترانه داروهایی هستند که بر سایر سیستم­های نوروترانسمیتر مؤثر واقع می­گردند. معهذا اینکه سروتونین در علت اختلال وسواسی-جبری هم دخیل است یا خیر اصلاً معلوم نیست. مطالعات بالینی غلظت­های متابولیت­های سرونین –مثلاً 5- هیدوکسی ایندول استیک اسید (AA- H-5)- را در مایع فلزی مغزی نخاع (csf) و میل ترکیبی و تعداد مکان­های وابستگی پلاکتی ایمی­پرامین حاوی تریتیوم (که به مکان­های جذب مجدد سروتونین وابستگی پیدا می­کند) را ارزیابی کرده و یافته­های متفاوتی از این بیماریها در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری گزارش کرده­اند. به نظر بعضی از پژوهشگران سیستم­های ناقل عصبی کولینرژیک و دوپامنیرژیک در زمنیه پژوهشی آتی در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری است. (پورشریفی- 1384)

مطالعات تصویرگیری از مغز: انواعی از مطالعات فزنکسیونی تصویرگیری از مغز-مثلاً توپوگرافی با نشرپورتیرون (PET)- افزایش فعالیت (مثلاً متابولیسم و جریان خون) در لوب­های پیشانی، هسته­های قاعده­ای (به خصوص هسته­دار) و سینگولوم بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری پیدا کرده­اند درمان دارویی و رفتاری گفته می­شود این نابهنجاری­ها را باز می­گرداند؛ داده­های به دست آمده از مطالعات فونکیسونی تصویرگیری از مغز با داده­های حاصل از مطالعات ساختاری تصویرگیری از مغز هماهنگ هستند. هم مطالعات توپوگرافی فاپستوتری و هم تصویرسازی با دزونانس مغناطیسی (MRI) کاهش اندازه هسته­های دمدار را در دو طرف در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری پیدا کرده­اند. هم مطالعات فونکسیونی و هم ساختاری تصویرگیری از مغز در عین حال با این مشاهدات که روش­های نورولوژیک روی سینگولوم گاهی در میان بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- جبری مؤثر است هماهنگ می­باشند. یک مطالعه اخیر با (MRI) افزایش زمان Tirckaut را در قشر پیشانی گزارش کرده است. یافته­ای که با مکان نابهنجاری­هایی که در مطالعه با PET مشاهده شده است هماهنگی دارد. (همان منبع)

ژنتیک: داده­های ژنتیک در مورد اختلال وسواسی-جبری با این فرضیه هماهنگ است که وراثت این اختلال یک جزء ژنتیک قابل ملاحظه دارد. معهذا این داده­ها هنوز تأثیر عوامل فرهنگی و رفتاری را در انتقال اختلال مشخص نکرده­اند، مطالعات تطابقی در دوقلوها برای اختلال وسواسی-جبری به طور ثابت میزان تطابق بالاتر دوقلوهای یک تخمکی را در مقایسه با دو تخمکی نشان داده­اند.

مطالعات خانوادگی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری نشان داده است که 35 درصد بستگان درجه اول بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری دچار این اختلال هستند. (انجمن روان شناس آمریکا- 1994)

سایر داده ­های زیست­شناختی:

از مطالعات الکتروفیزیولوژیک، مطالعات الکتروآنسنالوگرام خواب و مطالعات نوروآندوکرین داده­هایی به دست آمده است که حاکی از وجود مشترکات بین اختلال وسواسی-جبری ناهنجاری­های بالاتر از حد معمولی در (EEg) مشاهده می­شود. در مطالعات (EEg) خواب ناهنجاری­هائی مثابه آنچه در اختلالات افسردگی دیده می­شود.(کاپلان-1991)

مثل کاهش زمان نهفتگی (REM) مشاهده شده است. مطالعات عصبی-غددی نیز شباهت­هائی با اختلالات افسردگی نشان داده­اند. مثل عدم فردنشینیی در آزمون فرد نشانی با دگزامتازون (DST) تقریباً در ثلث بیماران و کاهش ترشح هورمون رشد با افترزیون کلوئیدین (Catapres) (همان منبع)

عوامل رفتاری:

طبق نظریه یادگیری فکرهای وسواسی محرک­های شرطی هستند، یک محرک نسبتاً خنثی از طریق فرآیند شرطی شدن پاسخگو (respondent conditiouing) و با جفت شدن با رخدادهایی که طبیعتاًَ مضر و اضطراب برانگیز هستند با ترس و اضطراب پیوستگی پیدا میکند. به این ترتیب افکار و اشیاء سابقاً خنثی به محرک­های شرطی قادر به برانگیختن اضطراب و ناراحتی تبدیل می­گردند. (کاپلن - 2003)

عمل وسواس به گونه­ای متفاوت پدید می­آید. شخص درمی­یابد که عمل خاصی موجب کاهش اضطراب وابسته به یک فکر وسواسی می­گردد. رهائی و آرامش حاصل از رفع اضطراب که به عنوان سائفی منفی عمل می­کند –در نتیجه وقوع عمل وسواس، موجب تقویت این عمل می­شود. تدریجاً این عمل به علت مفید بودن در کاهش یک سائق دردناک ثانوی (اضطراب) به صورت یک الگوی رفتاری آموخته شده ثابت درمی­آید، تئوری یادگیری مفاهیم مفیدی برای توضیح برخی از جنبه­های پدیده وسواسی-جبری ارائه می­کند. مثل قدرت اضطراب­انگیزی افکاری که لزوماً ترسانده نیستند و برقراری الگوهای وسواسی رفتار. (همان منبع)

عوامل روانی-اجتماعی:

عوامل شخصیتی: اختلال وسواسی-جبری از اختلال شخصیت
وسواسی جبری متفاوت است. در اکثریت بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری علائم جبری پیش از بیماری ندارند. بنابراین چنین صفاتی برای پیدایش اختلال وسواسی-جبری نه لازم و نه کافی است. فقط حدود 15 تا 35 درصد این بیماران دارای صفات وسواسی قبل از بیماران بوده­اند. (سیدمحمدی- 1384)


دانلود تحقیق بررسی رابطه بین هوش هیجانی و وسواس در بین دختران

تحقیق بررسی رابطه بین هوش هیجانی و وسواس در بین دختران

تحقیق بررسی رابطه بین هوش هیجانی و وسواس در بین دختران

دانلود تحقیق بررسی رابطه بین هوش هیجانی و وسواس در بین دختران

بررسی رابطه بین هوش هیجانی و وسواس در بین دختران
تحقیق بررسی رابطه بین هوش هیجانی و وسواس در بین دختران
 دنلود تحقیق بررسی رابطه بین هوش هیجانی و وسواس در بین دختران
 رابطه بین هوش هیجانی و وسواس در بین دختران
 رابطه هوش هیجانی و وسواس
سنجش برای هوش هیجانی
 کنترل استرس مقاله رابطه بین هوش هیجانی و وسواس در بین دختران
 هوش هیجانی
 وسواس
 پ
دسته بندی روانشناسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 120 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 115

تحقیق بررسی رابطه بین هوش هیجانی و وسواس در بین دختران

فهرست مطالب

مقدمه ۷
بیان مسأله ۹
اهداف تحقیق ۱۰
اهمّیت وضرورت تحقیق ۱۰
فرضیه تحقیق ۱۱
تعاریف عملیاتی ونظری واژه ها ومفاهیم ۱۱
هوش هیجانی (تعریف نظری ) ۱۱
وسواس (تعریف نظری ) ۱۱
تعریف عملیاتی هوش هیجانی ۱۲
تعریف عملیاتی وسواس ۱۲
هوش هیجانی را بشناسیم ۱۴
۱- مهارتهای درون فردی شامل ۱۵
۲- مهارتهای میان فردی شامل ۱۵
۳- سازگاری شامل ۱۶
۴-کنترل استرس شامل ۱۶
۵- خلق عمومی شامل ۱۶
چگونه می توان در هوش هیجانی پیشرفت کرد ؟ ۱۶
مؤلفه های هوش هیجانی ۱۹
سنجش برای هوش هیجانی ۲۱
هوش هیجانی EI 22
اهمیت اندازه گیری هوش هیجانی ۲۴
تعریف وپیشینه هوش هیجانی ۲۵
پیشینه مطالعه هوش غیر شناختی ۲۷
اختلال وسواس – بی اختیاری ۲۹
۱ – تعریف ۲۹
۲٫ شکل گیری وسواس در جریان تحول ۳۳
۲-۱ رفتارهای آیینی دوره‌ی اول و دوم کودکی ۳۳
۲-۲ رفتارهای آیینی و وسواس – بی‌اختیاری دوره‌ی سوم یا مرحله نهفتگی ۳۴
۲-۳ وسواس ـ بی‌اختیاری در دوره‌ی نوجوانی ۳۶
الف ) وسواسها و رفتارهای بی‌اختیار ۳۷
ب ) فکر وسواسی ۳۸
۳٫ ضوابط تشخیصی اختلال وسواس – بی‌اختیاری براساس DSM IV 39
3-1 توصیف ضوابط تشخیصی اختلال وسواس – بی‌اختیاری ۳۹
۴٫ دیدگاههای نظری درباره‌ی اختلال وسواس ـ بی‌اختیاری ۴۱
۴-۱ دیدگاه روان – پویشی ۴۲
۴-۲ دیدگاه شناختی – رفتاری ۴۸
ب) موضوع گیری شنخاتی – رفتاری ۴۹
۴-۳ الگوی زیست‌شناختی اختلالهای وسواس – بی‌اختیاری ۵۲
جامعه مورد مطالعه ۵۷
حجم نمونه ۵۷
روش نمونه گیری ۵۷
پرسش نامه شخصیت مینه سوتای m.m.p.i 58
هوش هیجانی ۵۹
لزوم آماده سازی آزمون هوش هیجانی ۶۰
معرفی آزمون هوش هیجانی بار – اُن ۶۰
مشخصات آزمون هوش هیجانی بار- اُن ۶۱
مراحل هنجاریابی در اصفهان ۶۳
در مرحله دوم اجراء تحلیل اطلاعات در حیطه های زیر انجام پذیرفت ۶۴
آزمون نهایی در سومین مرحله اجرا ۶۵
سایر اطلاعات در رابطه با آزمون ۷۱
نتیجه گیری از تحلیل ۷۱
گروه های هدف ۷۱
نحوۀ نمره گذاری ۷۲
روش تحقیق ۷۲
روش آماری مربوط به فرضیه ۷۳
مقدمه فصل چهارم ۷۵
بحث ونتیجه گیری ۸۵
پیشنهادات ۸۷
محدودیت های تحقیق ۸۷
ضمائم ۸۷
منابع مأخذ ۹۸

 

 

منابع مأخذ

۱٫ آزاد ، حسین – آسیب روانی (۱ ) – انتشارات رشد – ۱۳۸۴- تهران
۲٫ آزاد ، حسین – آسیب روانی ( ۲ ) – انتشارات رشد – ۱۳۸۵- تهران
۳٫ بیانی ، احمد – روش تحقیق در علوم تربیتی – انتشارات نور – ۱۳۸۳- تهران
۴٫ پیرزاده ، صنوبر – وسواس و روش درمانی – انتشارات بهار – ۱۳۸۵- تهران
۵٫ سعیدی ، روح الّله – هوش هیجانی – انتشارات ارجمند – ۱۳۸۴- تهران
۶٫ دلاور ، علی – آمار استنباطی – انتشارات رشد – ۱۳۸۵- تهران
۷٫ دلاور ، علی – روش تحقیق در علوم انسانی – انتشارات رشد – ۱۳۸۵- تهران
۸٫ کریمی ، یوسف – روان شناسی شخصیت – انتشارات نی – ۱۳۸۴- تهران
۹٫ کاووسی ، تورج – مسائل روانی وسواس – انتشارات باران – ۱۳۸۵ – تهران
۱۰٫ گوهری ، فرهاد – سلامت روانی – انتشارات راهرو – ۱۳۸۰ – تهران
۱۱٫ محمدی – سید یحیی – انگیزش و هیجان – انتشارات سمت – ۱۳۸۴ – تهران
۱۲٫ مهرآور ، یاسر – هیجان طلبی – انتشارات اردشیر- ۱۳۸۵ – تهران

 

مقدمه :

مفهوم هیجانی موضوعی است که مورد توجه دانشمندان وفلاسفه قدیم بوده است وحتی داروین شواهدی یافت که در آن همراه با تکامل دستگاه عصبی مرکزی ،حالات هیجانی نظیر: ترس ،خشم ولذّت جلوه گر می شود .(اتکسیون ۱۹۸۶؛ترجمه براهنی ۱۳۸۰)

ولی بررسی علمی ودقیق آن به دهه ی گذشته بر می گردد که ابتدا در سال ۱۹۹۰پیتر سالوی هوش هیجانی را مطرح کرد و آن را به صورت توجه به هیجان ها وکاربرد مناسب آنها در روابط انسانی ،درک احوال خود ودیگران ،خویشتن داری وتسلّط بر خواسته های آن ،همدلی با دیگران واستفاده مثبت از هیجانها در تفکروشناخت مطرح کردند بعد گلمن ۱۹۹۵ هوش هیجانی را به عنوان یکی از مؤلفه های سلامت روان معرفی کردند وبر این باور بود که برای ارتقاءسلامت روان افراد باید مؤلفه های هوش هیجانی را در افراد پرورش داد. هم چنین اون بار آن نیزبا طرح نظر خود تحت عنوان بهره هیجانی آن را عبارت از قابلیت ها ومهارت هائی می دانند که بر روی توانایی فرد برای مقابله مؤثر با احتیاجات محیط وفشارهای آن اثر می گذارد بطور خلاصه گفته می شود که میزان هوش nافراد ،ضامن موفقیت آنها در درازمدت وکل زندگی نمی باشد بلکه ویژگیهای دیگری برای برقراری ارتباطات مناسب انسانی وموفقیت در زندگی لازمست که هوش هیجانی نامیده شود وطرفداران اصلی روان شناسی انسان گرایانه در این دهه گودون آلبورت ،آبراهام مازلو و کارل راجرز عقیده دارند که یکی از احتیاجات ضروری وجنسی انسان این است که نسبت به خودش احساس خوبی داشته باشد هیجان های خود را مستقیماًتجزیه نماید واز نظر هیجانی رشد کند. (هرمان ۱۹۹۲به نقل از سالوی وهمکاران ۱۹۵۸)

در حیطه روان شناسی اندیشمندان بزرگ از طرفی به علّت شناسی دردهای روانی انسان واز طرف دیگر به طرح روش هایی برای بهره مندی انسان از ظرفیت کامل خود در جهت اختلالات رفتاری به خصوص ضعف روانی ووسواس که توضیحاتی شده که همه در جای خود مقبول وهریک تکامل بخش ویا حداقل همپوش نظریه های پیشگام شده است .

بیان مسأله

تجارب هیجانی از دیر باز به عنوان متدی مرکزی درمانگری در نظر گرفته شده است ودرماندگی هیجانی عمده ترین عامل انگیزش برای جستجو درمان است .بر همین اساس نظم جویی عاطفی ،اختلال های عاطفی ،پیوند هیجانی وفرایند تحول نظم جویی عواطف از مباحث مورد توجه روان درمانگران است امروز این امر مورد قبول قرار گرفته است که تنظیم عواطف وطرح یابی زیست شناختی کاملاً وابسته بهم هستند (شور -۱۹۹۴)در دهه های اخیر با تأثیر هیجان در کارکرد شخصیت وسلامت روان تأکید فراوانی شده است ومطالعات روزافزونی به منظور بررسی اینکه افراد چگونه با حوادث هیجانی واسترس زا او کنار می آیند وتأثیرات ضمن این روش ها بر سلامت جسمی ودور از اختلالات رفتاری ماند ضعف روانی ووسواس می شود .(پروین ۱۹۹۶)

در این باره می گوید :دیدگاه غالب این است که هیجاناتی که توسط افراد تجربه می شود ونیز چگونگی کنار آمدن افراد از نظر هیجانی قسمت مهمّی از شخصیت آنها را تشکیل می دهد ودارای تأثیر مهمی بر روی وسواس دارد . انسان ها در موقعیت های متفات واکنش های گوناگون از خود نشان می دهد اما با وجود تمام این تفاوتها ،راهی که برای کنترل واداره هیجانات خود انتخاب می کنند باید از نظر اجتماعی مناسب ومقبول باشد ،اگر چنین نباشد اثراتی که رفتارهایشان به دنبال خواهد داشت می تاند ویرانگر باشد سالووی ومایر (۱۹۹۰-۱۹۸۹)با طرح مفهوم تازه هوش هیجانی که براساس نظریات گاردند درباره استعداد های فردی شکل گرفته بود پاسخ قابل قبولی برای این سئوال مطرح نموده است . وبراساس این نظریه انسان دارای توانایی های قابل پرورش است که می تواند اورا برای مقابله با شرایط زندگی آماده کند .(سید محمدی ۱۳۸۲)

اهداف تحقیق

هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین هوش هیجانی ووسواس در بین دانش آموزان مقطع سوّم دبیرستان یا حدود سنی ۱۷ساله شهر ابهر است واینکه آیا هوش هیجانی افراد ووسواس در اعمال وافکار می تواند با هم رابطه داشته باشد وآیا وسواس عملی یا فکری در هوش هیجانی تأثیر مثبت یا منفی دارد . واینکه آیا هوش هیجانی در بین دختران بیشتر از پسران است ویا وسواس در بین دختران وپسران دارای تفاوت است یا نه .

اهمّیت وضرورت تحقیق

باید گفت که بیشتر مهارتهادر اثر تعلیم وتربیت پیشرفته می شود واحتمال دارد که این موضوع حداقل برای بعضی از مهارتهای هوش هیجانی صحیح باشد . مهارتهای هوش هیجانی در منزل وبا تعامل خوب والد وفرزند شروع می شود والدین به فرزندان خود یاد می دهند که هیجانهای خود را تشخیص داده وآنها را نامگذاری کنند ولی اگر غیر از این باشد ممکن است این نشان ندادن هیجانها در فرزندان باعث اختلالات رفتاری در فرزندان شود به این شکل که فرزندان ما به خاطر سرکوب شدن این هیجانات دست به اعمالی می زنند مانند وسواس که خواه به صورت عملی است وهواه به صورت فکری ویا حتی سیتری ونشان دادن بیماریهای مانند سردرد ودل ودرد وامثال اینها که امید است با انجام این پژوهشها بتوانیم میزان ای عوامل را از زندگی نوجوانان بکاهیم وهمین طور روش درستی در ایجاد هیجان فرزندانمان بیابیم . وهمین طور آیا بین هوش هیجانی وجنسیت در بین آزمودنی ها تفاوت معنی داری وجود دارد یا نه .

فرضیه تحقیق

بین هوش هیجانی ووسواس در بین دختران رابطه وجود دارد .

بین هوش هیجانی دختران وپسران تفاوت معنی داری وجود دارد .

بین وسواس دختران وپسران تفاوت معنی داری وجود دارد .

هوش هیجانی  ← متغییر وابسته

وسواس ← متغییر مستقل

جنسیت ← متغییر کنترل شده

تعاریف عملیاتی ونظری واژه ها ومفاهیم

هوش هیجانی (تعریف نظری ):

عبارت است از توانایی شناخت ،درک وتنظیم هیجانها واستفاده از آنها در زندگی است وهمین طور هوش هیجانی برای بیان کیفیت ودرک احساسات افراد ،همدردی با احساسات دیگران وتوانایی اداره مطلوب خلق وخو به کار برد .

وسواس (تعریف نظری ):

یکی از اختلالات روانی است که گاهی اوقات با اعمال مستمر و پی در پی مانند دست شستن و راه رفتن وگاهی هم به صورت وسواس فکری واینکه کاری را انجام نداده ومدام ومستمر کاری را انجام دادن وفکر کردن مُداوم .

تعریف عملیاتی هوش هیجانی :

عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون هوش هیجانی بدست آورده است.

تعریف عملیاتی وسواس :

عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون وسواس بدست آورده است .

هوش هیجانی را بشناسیم

هوش هیجانی (EQ)همان توانایی شناخت ،درک وتنظیم هیجان ها واستفاده از آنها در زندگی است . اولین بار در سال ۱۹۹۰روان شناسی به نام «سالوی »اصطلاح هوش هیجانی را برای بیان کیفیت ودرک احساسات افراد ،همدردی با احساسات دیگران وتوانایی اداره مطلوب خلق وخو به کاربرد . در حقیقت این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویش ودیگران واستفاده از آن برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی است . به عبارتی عاملی است که به هنگام شکست ،در شخص ایجاد انگیزه می کند وبه واسطه داشتن مهارتهای اجتماعی بالا منجر به برقراری رابطه خوب با مردم می شود تئوری هوش هیجانی دیدگاه جدیدی درباره پیش بینی عؤامل مؤثر بر موفقیت وهمچنین پیشگیری اولیه از اختلالات روانی را فراهم می کند که تکمیل کننده علوم شناختی ،علوم اعصاب ورشد کودک است قابلیتهای هیجانی برای تدبیر ماهرانه روابط با دیگران بسیار حائز اهمیت است .

روان شناسی به نام «گلمن »اظهار می دارد که هوش هیجانی وشناختی در بهترین شرایط تنها ۲۰ درصد از موفقیتها را باعث می شود و۸۰درصد از موفقیتها به عوامل دیگر وابسته است وسرنوشت افراد در بسیاری از موفقیتها در گرو مهارتهایی که هوش هیجانی را تشکیل می دهند . در واقع هوش هیجانی عدم موفقیت افراد با ضریب هوش بالا وهمچنین موفقیت غیر منتظره افراد دارای هوش متوسط را تعیین می کند . یعنی افرادی با داشتن هوش عمومی متوسط وهوش هیجانی بالا خیلی موفقتر از کسانی هستند که هوش عمومی بالا وهوش هیجانی پایین دارند . پس هوش هیجانی پیش بینی کننده موفقیت افراد در زندگی ونحوه برخورد مناسب با استرسها است .

این هوش بنا به نظر «بار – اون » مؤلفه به شرح زیر دارد که ۱۵ عامل در آن مؤثر هستند . افراد تعداد بیشتری از این مؤلفه ها را در خود بیابند هوش هیجانی بالاتری دارند .

۱- مهارتهای درون فردی شامل :

à  خود آگاهی هیجانی (بازشناسی وفهم احساسات خود )

à  جرأت (ابراز احساسات ،عقاید ،تفکرات ودفاع از حقوق شخصی به شیوه ای سازنده )

à  خود تنظیمی (آگاهی ،فهم ،پذیرش واحترام به خویش )

à  خود شکوفایی (تحقق بخشیدن به استعدادهای بالقوه خویشتن )

à  استقلال (خود فرمانی وخود کنترلی در تفکر وعمل شخصی ورهایی از وابستگی هیجانی )

۲- مهارتهای میان فردی شامل :

روابط میان فردی (آگاهی ،فهم ودرک احساسات دیگران ،ایجاد وحفظ روابط رضایت بخش دو جانبه که به صورت نزدیکی هیجانی ووابستگی مشخص می شود .)

تعهد اجتماعی (عفو مؤثر وسازنده گروه اجتماعی خود بودن ،نشان دادن خود به عنوان یک شریک خوب )همدلی (توان آگاهی از احساسات دیگران ،درک احساسات وتحسین آنها )

۳- سازگاری شامل :

مسأله گشایی (تشخیص وتعریف مسائل /همچنین ایجاد راه کارهای مؤثر )

آزمون واقعیت (ارزیابی مطابقت میان آنچه به طور ذهنی وآنچه به طور عینی ،تجربه می شود )

انعطاف پذیری (تنظیم هیجان ،تفکر ورفتار به هنگام تغییر موقعیت وشرایط )

۴-کنترل استرس شامل :

توانایی تحمل استرس ومقاومت در برابر وقایع نامطلوب وموقعیت های استرس زا )

کنترل تکانه (ایستادگی در مقابل تکانه یا انکار تکانه )

۵- خلق عمومی شامل :

شادی (احساس رضایت از خویشتن شاد کردن خود ودیگران )

خوش بینی (نگاه به جنبه های روشن زندگی وحفظ نگرش مثبت حتی در مواجهه با ناملایمات )

چگونه می توان در هوش هیجانی پیشرفت کرد ؟

باید گفت بیشتر مهارتها در اثر تعلیم وتربیت پیشرفته می شود واحتمال دارد که این موضوع حداقل برای بعضی از مهارتهای هوش هیجانی صحیح باشد . مهارتهای هوش هیجانی در منزل وبا تعامل خوب والد وکودک شروع می شود . والدین به کودکان یاد می دهند که هیجانهای خود را تشخیص داده و آنها را نامگذاری کنند . به عنوان نمونه ،من الان ناراحت هستم ،خوشحالم ،عصبانی ام . پس وقتی از رفتار برادرش شکایت می کند ومی گرید من از او متنفرم ،می توان او را این گونه بازگویی کرد ؛به نظر می رسد رفتار برادرت خیلی تو را عصبانی کرده ،هم نشان داده اید که احساس کودک خود را درک کرده اید وهم الگوی مناسبی برای بیان احساسات فراهم ساخته اید .یکی دیگر از راه های پیشنهادی برای پرورش هوش هیجانی ایجاد یک محیط امن عاطفی است به گونه ای که کودکان بتوانند با آزادی وامنیت خاطر درباره احساساتشان با والدین گفت وگو کنند . پس باید به آنها نشان داد که به احساسات آنها توجه شده ونظریات آنها با صبر و حوصله شنیده می شود . حتی اگر نظریات کودکان مورد قبول والدین نیست بهتر است با استدلال خواهی آنها را توجیه کنند ودر مواردی که آسیب کودک را مورد حمله قرار می دهد بهتر است به جای اینکه بگویند« بالاخره خودت رابه کشتن می دهی »این عبارت را بگویند «من می ترسم به خودت آسیب برسانی »واگر اشتباهی از جانب والدین رخ داد باید از کودکان عذر خواهی کنند تا عملاًآموخته باشند که پذیرش اشتباهات واحساس تأسف امری طبیعی است . عدم رعایت این موارد وعدم ابراز ناراحتی وحتی خشم توسط والدین ممکن است باعث شود بعضی اوقات کودکان دچار اختلالاتی شوند که در آن از احساسات خود دور شوند .

 

دانلود تحقیق بررسی رابطه بین هوش هیجانی و وسواس در بین دختران