فایل ناب

سیستم همکاری در فروش فایل

فایل ناب

سیستم همکاری در فروش فایل

دانلود تحقیق رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی

تحقیق رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی

تحقیق رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی

دانلود تحقیق رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی

بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در زنان رابطه وجود دارد
 بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در مردان رابطه وجود دارد
 بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد
تحقیق رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی
 دنلود تحقیق رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی
رضایت زناشویی مقاله تحقیق رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی
 هوش هیجانی پایان نامه رابطه هوش هیج
دسته بندی روانشناسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 284 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 118

تحقیق رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی

فهرست مطالب

فصل اول – کلیات تحقیق ۱
مقدمه ۲
بیان مسئله ۴
اهمیت و ضرورت تحقیق ۵
هدف کلی تحقیق ۶
اهداف جزئی ۶
فرضیه های تحقیق ۶
واژه ها و متغیرهای تحقیق ۶
تعاریف عملیاتی و نظری ۷
فصل دوم پیشینه و ادبیات تحقیق۸
پیشینه نظری – رضایت زناشویی ۹
ناخشنودی و طلاق در خانواده و علل آن ۱۲
دوازده باور و انتظار مخرب ۱۴
تاریخچه هوش هیجانی ۱۹
ظهور و مفهوم هوش هیجانی ۲۰
دو رویکرد در تعریف هوش هیجانی ۲۷
هوش غیر شناختی ۲۹
دانستنیهای هوش هیجانی ۳۱
مولفه های هوش هیجانی ۳۵
عوامل هوش هیجانی ۳۶
سنجش برای هوش هیجانی ۳۸
جایگاه هیجانات ۴۰
مقیاسهای مبتنی بر روشها و رویکردهای اندازه گیری ۴۴
نقش هوش عاطفی در تفکر و رفتار انسان ۵۴
نظری گلمن ۵۹
نظریه باران ۶۰
نظریه کامپوس و گرمویان ۶۱
الگوی رابطه ای هیجان در خارج و داخل کشور ۶۱
تحقیقات انجام شده در خارج و داخل کشور ۶۴
فصل سوم – روش شناسی پژوهش ۶۶
روش تحقیق ۶۷
جامعه مورد مطالعه ۶۷
نمونه و روش نمونه گیری ۶۷
ابزار و اندازه گیری ۶۷
اعتبار و رواتی ۶۸
روش اجرای تحقیق ۷۰
روش آماری و تجربه و عامل داده ها ۷۰
فصل چهارم – یافته ها وتجربه و تحلیل داده ها ۷۱
جدول ۱-۴۷۲
تحلیل داده ها ۷۳
جدول ۲-۴۷۴
جدول ۳-۴۷۵
جدول ۴-۴۷۶
جدول ۵-۴۷۷
جدول ۶-۴۷۸
فصل پنجم – بحث و نتیجه گیری ۷۹
خلاصه یافته ها و نتیجه گیری ۸۰
محدودیت ها ۸۱
پیشنهادات ۸۲
چکیده ۸۳
فهرست منابع و سایت ها ۸۴

 

 

منابع

ـ آقایار ، سیروس ، . (۱۳۸۶) . کاربرد هوش در قلمرو هیجان ، انتشارات سپاهان ، تهران

ـ پارسا ، محمد ، (۱۳۸۳) . زناشویی و رضایت آن ، انتشارات نی ، تهران

ـ دلاور ، علی ، . (۱۳۸۵) . آمار استنباطی ، انتشارات رشد ، تهران

ـ دلاور ، علی ، . (۱۳۸۵) . روش تحقیق در علوم تربیتی ، انتشارات رشد ، تهران

ـ رسولی ، علی اصغر ، . (۱۳۸۲ ) . تفاهم یا طلاق ، انتشارات بیان ، تهران

ـ گنجی ، حمزه ، . (۱۳۸۴) . روان شناسی رشد ، انتشارات رشد ، تهران

ـ لطف آبادی ، حسین ، . (۱۳۸۲) . روان شناسی رشد ، انتشارات سمت ، تهران

ـ سید محمدی ، یحیی ، . (۱۳۸۵) . روان شناسی رشد ، انتشارات رشد ، تهران

ـ سید محمدی ، یحیی ، . (۱۳۸۵) . انگیزش و هیجان ، انتشارات بهار ، تهران

ـ مهرآبادی ، علی ، . (۱۳۸۳) . نظریه ها و رویکردهای شخصیتی ، انتشارات نور ، تهران

ـ معینی ، احمد ، . (۱۳۸۳) . برقراری ارتباط زوجین ، انتشارات روان ، تهران

چکیده

هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در بین دانشجویان متاهل  که فرضیه های عنوان شده عبارت بودند از :

۱-   بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی دانشجویان متاهل رابطه معنا داری وجود دارد .

۲-   بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی دانشجویان متاهل زن رابطه وجود دارد .

۳-   بین هوش هیجانی و رضای زناشویی دانشجویان متاهل مرد رابطه معنی دار وجود دارد.

جامعه مورد مطالعه عبارت بودند از دانشجویان متاهل که ۸۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده و آزمون هوش هیجانی بار و رضایت زناشویی اینریچ بر روی آنها اجرا گردیده که جهت آزمون فرضیه های تحقیق از روش همبستگی پیرسون استفاده گردیده که نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی دانشجویان رابطه معنی داری وجود دارد .

مقدمه :

رضایت مندی زناشویی تا حدودی به شرایط زندگی زن و شوهر ها بستگی دارد در مجموع هنگامی که با شرایط تنش زای زندگی مواجه شوند ، خطر بیشتری آنها را تهدید می کند اما اگر این خانواده پیش از مواجه با فشار روانی خانواده ای با ثبات و استوار باشد ، کمتر در معرض خطر خواهد بود برخی از یافته های اختصاصی تر در زیر خواهد آمد ، درآمد کم و ناامنی شغلی با رضایت مندی زناشویی پائین همراه است ( چرلین ۱۹۷۹) ( یلینت ۱۹۷۷) هنگامی که زوجین دائما درباره پول نگرانی داشته باشند رضایت مندی زناشویی پائین خواهد بود به ویژه برای شوهرها ، رضایت مندی شغلی با خشنودی زناشویی رابطه دارد اما موفقیت شغلی نیز ممکن است مسائل و مشکلات خاص خود را داشته باشد معلوم شده است که اگر شوهران پردرآمد مجبور باشند قسمت عمده ای از زمان را بیرون از خانه به سر ببرند ، رضایت مندی زناشویی کاهش می یابد                 ( دیزارد ۱۹۶۸) شاید این نکته درست باشد که عشق می تواند به هر چیزی غلبه کند ، اما غالبا چنین نیست زوجهای غیر رمانتیک ، همانگونه که از اسم آن بر می آید پیش از آنکه خود را متعهد به ازدواج کنند بررسی دیزارد درباره اثرات زمان صرف شده برای کار به جای بدون در خانه ظاهرا می تواند حاکی از آن باشد که اگر زنان در خارج از خانه کار بکنند ازدواجها به خطر می افتد که اگر چنین چیزی درست باشد آگاهی از این نکته نسبت به زنان شاغل و متاهل در بیرون از خانه از ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۴ دو برابر شده است یعنی ۴۳ درصد در سال ۱۹۷۴ موضوعی نگران کننده خواهد بود ، امروزه این نسبت افزایش یافته است خوشبختانه لاسکی هیچ گونه مدرکی دال بر اینکه سازگاری زناشویی با اشتغال این زنان رابطه دارد پیدا نکرد در حقیقت برک وویر ۱۹۷۶ دریافتند هنگامی که زن در بیرون ازخانه کار می کند گاهی اوقات از لحاظ هوش هیجانی دچار تغییراتی می شود که می تواند تاثیر بسزایی در زندگی و روابط زناشویی آنها داشته باشد یک منبع بسیار با اهمیت رضایت مندی در ازدواج را عبارت است از یاداشتهایی که طرفین به یکدیگر می دهند ( را سالت ) ۱۹۸۰ دریافت که بسیاری از عوامل باعث استحکام ازدواج می شوند این عوامل عبارتند از هزینه های ترک خانواده ( آیا می توانیم هر خانواده را حمایت کنیم ؟ والدین ما چه خواهند گفت و مطالب دیگر که تمام اینها از لحاظ هیجان و هیجان طلبی و حتی هوش هیجانی می تواند تاثیر گذار باشد گاهی اوقات در زندگی متاهلی مشکلاتی به وجود می آید که هم رضایت زناشویی را کاهش می دهد و هم اینکه هوش هیجانی زنان و یا مردان را دچار مشکل می کنند ( اند روا ساپینگتون به نقل از حمید رضا شاهی برواتی ۱۳۸۵)

 

 

بیان مسئله

شادکامی کلی زناشویی با رضایت مندی جنسی رابطه دارد زوجهای شادکام نسبت به زن و شوهر ناشاد از زندگی جنسی خود خشنود ترند که اثبات شده است که ناشادی از زندگی جنسی می تواند در هوش هیجانی تاثیر بسزایی داشته باشد پتول و ویرنیگ (‌۱۹۸۵) دریافتند که صمیمیت جنسی در ازدواج با صمیمیت عاطفی رابطه دارد اما علت این همبستگی ها روشن نیست شاید رضایت مندی جنسی به این خاطر منجر به یک ازدواج شادتر می گردد که بر پاداشهای مرتبط با زوجین می افزاید اما این احتمال نیز وجود دارد که در یک ازدواج خوب به ویژه ازدواجی که در آن ارتباط و تبادل نظر خوبی نیز به چشم می خورد ، آگاهی از این نکته که برای هر کدام از طرفین چه چیزی از لحاظ جنسی لذت بخش است آسانتر می باشد ممترز و جانسون معتقدند که مشکلات هیجانی اغلب به خاطر ارتباط ضعیف در زندگانی زناشویی است قسمتی از درمان آنها برای مشکلات جنسی عبارت است از کمک به زوجها برای بهبود رابطه کلی خود با طرف مقابل که می تواند در هوش هیجانی تاثیر بسزایی داشته باشد ( ناتن وجوانینگ ۱۹۸۵) متوجه شدند برنامه ای که به طورخاص برای بهبودکارکردهیجانی زن وشوهرها طراحی شده است گاهی اوقات موجب خشنودی زناشویی نیز می شود و به نظر می رسد که احتمالادر برخی موارد ، رفتار جنسی ضعیف هم می تواند در هیجانات تاثیر بسزایی داشته باشد واضح است که عشق برای افراد مختلف معنایی متفاوت دارد در کل ، عشق به مجموعه ای از احساسات مثبت و عمیق اشاره می کند که معطوف به فردی دیگر است برای اینکه زندگی زناشویی به خشنودی بینجامد باید احساسات عمیق اعلام شود و پاسخی مناسب از طرف مقابل دریافت کند بدیهی است که ازدواج اولین تعهد عاطفی و حقوقی است که ما در بزرگسالی قبول می کنیم به علاوه انتخاب همسر و انعقاد پیمان زناشویی نقطه ی عطفی در پیشرفت شخصی تلقی می شود و بی تردید یکی از مهمترین تصمیم هایی که ما در طول زندگی خود می گیریم انتخاب یک شریک زندگی است که این مقوله می تواند با هوش هیجانی و هیجانات آدمی بخصوص زوجین نقش بسزایی داشته باشد و به نظر       می رسد در جامعه امروزی سه دلیل اصلی برای رضایت و همگام آن با خصوصیات فردی دیگر عشق و هم نشینی و تحقیق انتظار ما باشد . (ناتن و جوانینگ ۱۹۸۵)

آیا بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در بین دانشجویان متاهل رابطه معنی دار وجود دارد ؟

اهمیت و ضرورت تحقیق :

رضایت مندی زناشویی را نمی توان صرفا بر اساس فشارهای روانی بیرونی تبیین کرده زیرا تمامی ازدواجها دست کم با چند فشار روانی مواجه هستند . در بسیاری از خانواده ها فقر و تعدد فرزندان و بیماری وجود دارد اما در عین حال موفق بوده و بسیاری از ازدواجهایی که هیچ کدام  از این موارد در آنها وجود نداشته است به شکست منتهی شده اند تفاوت ازدواجهای شادکام و خوب با رضایت بالا و ازدواجهای ناشاد و حداقل تا حدودی می بایست در پرتو شیوه ای تبیین کرد که طرفین به فشار روانی پاسخ می دهند و یا با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و این موارد می توان در هیجانات تاثیر مثبتی بگذارد که گاهی اوقات از لحاظ روانی و روحی باعث مشکلاتی در فرد به وجود می آمد و این مسئله که همسران چگونه می توانند یکدیگر را بهتر بشناسند به گفتگو اولین ابزار برای به حداقل رساندن کژ فهمی در ازدواج تبادل پیام است اگر زن و شوهرها در وضعیت گشوده و بی پرده با یکدگیر صحبت کنند احتمال اینکه یک نفر بدون آگاهی طرف مقابل تغییر کند وجود نخواهد داشت و طرفین از آنچه دیگری را خشنود یا ناخشنود می سازد بیشتر مطلع بوده و اگر همسر او درباره امری ناراحت و ناراضی باشد متوجه این قضیه می شود بک وجونز ( ۱۹۷۳) دریافتند که ارتباط ضعیف را یجترین مشکل ازوداجهای پردردسر است که هر کدام می تواند در هوش هیجانی تاثیر بسزایی داشته باشد .

هدف کلی تحقیق حاضر:

تعیین رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی است

و اهداف جزئی عبارتند از :

۱- تعیین رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی در زنان

۲- تعیین رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی در مردان

۳-تعیین رابطه ابعاد مختلف هوش هیجانی با رضایت زناشویی

فرضیه های تحقیق

۱-   بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد

۲-   بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در زنان رابطه وجود دارد

۳-   بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در مردان رابطه وجود دارد

واژه ها و متغیرهای تحقیق:

هوش هیجانی : متغیر مستقل

رضایت زناشویی : متغیر وابسته

تعاریف عملیاتی و نظری :

تعریف عملیاتی هوش هیجانی : عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون هوش هیجانی بدست آمده است .

تعریف مفهومی هوش هیجانی : هوش هیجانی عبارتند از روحیه هیجان خواهی و هیجان طلبی که با رویارویی مشکلات و اوضاع نامناسب زندگی در جهت منفی آن قدم گذاشته و باعث بهم ریختن روحیه و توانایی فرد از لحاظ هیجان خواهی می شود .

رضایت زناشویی : عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون رضایت زناشویی اینریچ بدست آمده است رضایت شده زناشویی عبارتند از رابطه مناسب و مثبت که بین زنان و مردان در زندگی متاهلی است و اینکه زوجین تا چه حد می توانند در کنار هم با هم زندگی خوب و مناسبی داشته باشد و جهت رسیدن به خود شکوفای در زندگی خود تلاش داشته باشد .

رضایت زناشویی

واضح است که عشق برای افراد مختلف معنایی بسیار متفاوت دارد در کل عشق به مجموعه ای از احساسات مثبت و عمیق اشاره می کند که معطوف به فردی دیگر است برای اینکه زندگی زناشویی به خشنودی بینجامد باید احساسات عمیق اعلام شود و پاسخی مناسب از طرف مقابل دریافت کند بدیهی است که ازدواج اولین تعهد عاطفی و حقوقی است که ما در بزرگسالی قبول می کنیم به علاوه انتخاب همسر و انعقاد پیمان زناشویی نقطه ی عطفی در رشد و پیشرفت شخصی تلقی            می شود بی تردید یکی از مهمترین تصمیم هایی که ما در طول زندگی خود می گیریم انتخاب یک شریک زندگی است به نظر می رسد در جامعه ی امروزی سه دلیل اصلی برای ازدواج وجود دارد ( عشق ، هم نشینی ، تحقق انتظارها )‌واضح است که عشق برای افراد مختلف معنایی بسیار متفاوت دارد در کل عشق به مجموعه ای از احساسات مثبت و عمیق اشاره می کند که معطوف به فردی دیگر است برای اینکه زندگی زناشویی به خشنودی بینجامد باید احساسات عمیق اعلام شود و پاسخی مناسب از طرف مقابل دریافت کند افراد با هدف هم نشینی نیز ازدواج می کنند عشق مربوط به هم نشینی محبتی است که نسبت به افرادی احساس می کنیم که زندگیمان به طور عمیق با آنها پیوند خورده است این همان عشقی است که بر شراکت در تجربه استوار است عشقی که در ‌آن می دانیم طرف مقابل همیشه در کنار ماست عشقی که با آن می دانیم همیشه به خاطر آنچه هستیم پذیرفته می شویم زوج های امروزی با هدف تحقق انتظارشان ازدواج می کنند شناخت انتظارات ، بیان آنها و تلاش برای تحقق آن در حد اعتدال چیزی است  که خشنودی را در روابط زناشویی محقق می سازد . افراد انتظار دارند که از همسرانشان به طور خاص و از ازدواج به طور عامل سود مطمئنی عایدشان شود در مجموع می توان گفت که در عصر حاضر باورهای غلط متعددی توسط زوج ها پذیرفته شده اند زوج ها این عقیده را پذیرفته اند که ازدواج ارضای هر نیاز روان شناختی را به همراه دارد و همین عقیده غیر واقع بینانه است که دامی برای سرخوردگی زناشویی خواهد بود .

انتظارهمیشه شاد بودن ، رفع نیازها و تحت حمایت و تایید بودن همیشگی از جمله همین عقاید است شاد بودن به عنوان یک فرد یا یک زوج پیوسته و در تمام عمر کار سختی است هیچ فردی همیشه شاد نیست و برای زوج ها طبیعی است که دوره هایی از ناشادی ، کشمکش یا فشار را تجربه کنند ، تصویری که می توان از ازدواج ارائه داد خوشی و سعادت پیوسته زناشویی است واقعیت این است که ازدواج فرد را شاد نمی کند ، شاد نگه نمی دارد یا به وی کمک نمی کند از زحمت و سختی دور شود به طور قطع کسی که هدفش از ازدواج همیشه شاد بودن است ، محکوم به شکست است .

گرچه در ازدواج های موفق الگو ها متنوع اند ولی قواعد مشترکی وجود دارد بعضی از قواعد مشترک در ازدواج های موفق با الگوهای عملکردی متنوع مشاهده می شوند همسران در یک زندگی زناشویی موفق ، بادوام ، توام با رضایت به یکدیگر احترام می گذارند هر یک از همسران بعضی ویژگی ها یا توانایی های قابل احترام را در دیگری می یابد ، مثل : همسر خوبی بودن ، تامین مخارج کردن ، طبع و ذوق هنری داشتن و…. هر چه میزان احترام گذاری به یکدیگر وسیع تر باشد زندگی زناشویی رضایت مندانه تر خواهد بود .

این همسران تایید و ارزش گذاری خود برای همسرشان را نشان می دهند و به طور پیوسته کارهایی انجام می دهند و مطالبی بیان می کنند که عواطف ، عشق و احترامشان را به یکدیگر نشان می دهند و کلمات و اعمالی را که اهداف مثبت ازدواجشان را حمایت و تایید می کند انتخاب می کنند .

همسران نسبت به یکدیگر بردبارند آنها درک می کنند که امکان فریب خوردن یا خطا کردن خودشان نیز وجود دارد انسان را آسیب پذیر می بینند و به این ترتیب می توانند قصور و کوتاهی دیگری را بپذیرند آنها مسئولیت رفتار و عزت نفس خودشان را به طور فردی می پذیرند و انتظار ندارند که شریک زندگی شان مسئول شاد و خوشحال نگه داشتن آنها باشد به همین دلیل از سرزنش و انتقاد یکدیگر اجتناب می کنند و در عوض آنچه را در مورد همسرشان درست است تایید می کنند با همدلی به سخنان یکدیگر گوش می دهند و در جستجوی عوامل اند که در روابط آنها تاثیر مثبت به جا می گذارد .

همسران بر پایه ی اعتماد متقابل به تشریک مساعی می پردازند آنها آزادند که نه تنها فقط از یکدیگر ، بلکه از هر آنچه ممکن است یعنی شرکت در فعالیت ها و کارهای فرعی خارج از محیط زناشویی همراه همدیگر و یا به طور فردی لذت ببرند .

در یک ارتباط زناشویی توام با حس همکاری و مشارکت ممکن نیست زن و مرد همیشه با یکدیگر موافق باشند اما می توانند به راحتی مخالفت خود را اعلام کنند و این امر مورد پذیرش قرار می گیرد که با هم به دنبال راه حلی بگردند که مورد تایید هر دو قرار گیرد .

زوج های خشنود و راضی از مهارت های ارتباطی خود به نحو احسن در زندگی مشترک استفاده می کنند رفتار و حالات یکی از زوجها همیشه محرک نوع خاصی از واکنش های طرف دیگر است چون این حالات اعمال ناشی از آن بسیاری از اوقات از سطح ناخود آگاه فرد ناشی می شود همسران خشنود تلاش می کنند رفتار و حالات خود را بازشناسی کنند و نسبت به محرک های یکدیگر چه به صورت کلامی و چه غیر کلامی آگاهانه واکنش نشان دهند زوج هایی که نقص مهارت های ارتباطی دارند در معرض خطر نقص عملکرد زناشویی و بروز اختلاف منجر به طلاق و جدایی می شوند .

ناخشنودی و طلاق در خانواده و علل آن :

در مقابل مفهوم رضایت زناشویی ، ناخشنودی و احتمالا یکی از نتایج آن ، یعنی طلاق وجود دارد طلاق را می توان از مهم ترین پدیده های حیات انسانی تلقی کرد این پدیده دارای ابعادی به تعداد تمامی جوانب و ابعاد جامعه انسانی است و تاثیرات متفاوت روانی ، اقتصادی ، و اجتماعی دارد طلاق نخست یک پدیده روانی است ، زیرا بر تعادل روانی نه تنها دو انسان ، بلکه فرزندان ، بستگان ، دوستان و نزدیکان آنها اثر می نهد ، دوم اینکه طلاق پدیده ای است اقتصادی زیرا به گسست  خانواده به عنوان یک واحد اقتصادی می انجامد و با بر هم زدن تعادل روانی انسانها موجبات بروز اثرهای سهمیگین در حیات اقتصادی آنها را نیز فراهم می سازد سوم اینکه طلاق پدیده ای است موثر بر تمامی جوانب جمعیت در یک جامعه ، زیرا از طرفی بر کمیت جمعیت اثر می نهد ، چون تنها واحد مشروع و اساسی تولید مثل یعنی خانواده را از هم می پاشد و از طرف دیگر بر کیفیت جمعیت اثر دارد چون موجب می شود فرزندانی محروم از نعمت های خانواده تحویل جامعه گردند که به احتمال زیاد فاقد شرایط لازم در راه احراز مقام شهروندی یک جامعه اند پس می توان گفت جامعه ای که در آن طلاق از حدی متعارف تجاوز کند ، هرگز از سلامت برخوردار نخواهد بود .

 

دانلود تحقیق رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی

دانلود بررسی رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی زنان متاهل

بررسی رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی زنان متاهل

بررسی رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی زنان متاهل

دانلود بررسی رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی زنان متاهل

تاریخچه هوش هیجانی
 تحقیق رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی
دانلود مقاله رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی
 رضایت زناشویی و هوش هیجانی
رضایت زناشویی مقاله رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی
 هوش عاطفی و نقش آن در تحکیم پیوند زناشویی
 هوش هیجانی
 هیجان و هوش هیجانی
 پایان نامه رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی
 پروژه رابطه هوش هیجانی با رضا
دسته بندی آزمون ارشد
فرمت فایل doc
حجم فایل 41 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 72

 فهرست مطالب

چکیده   ۸
فصل اول / کلیات / پژوهش   ۹
مقدمه   ۱۰
بیان مسأله   ۱۲
اهمیت و ضرورت پژوهش   ۱۳
اهداف پژوهش   ۱۵
فرضیه پژوهش   ۱۵
تعاریف عملیاتی   ۱۵
فصل دوم / ادبیات مربوط به تحقیق/  ۱۶
مقدمه   ۱۷
هیجان و هوش هیجانی   ۱۷
رابطه هیجان با تفکر   ۱۸
تاریخچه هوش هیجانی   ۱۹
هوش هیجانی چیست؟  ۲۰
نظریات مطرح شده در حوزه هوش هیجانی   ۲۴
تئوری هوش هیجانی گلمن   ۲۵
تئوری هوش هیجانی از دیدگاه بار- اون   ۲۷
شناسایی حالت های هیجانی   ۳۳
رضایت زناشویی   ۳۵
بررسی علل نارضایتی از زندگی زناشویی   ۳۷
رضایت زناشویی و هوش هیجانی   ۴۳
هوش عاطفی و نقش آن در تحکیم پیوند زناشویی   ۴۵
تحقیقات انجام شده در زمینه هوش هیجانی و رضایت زناشویی   ۴۷
فصل سوم (طرح تحقیق)   ۵۰
مقدمه   ۵۱
جامعه پژوهش   ۵۱
نمونه آماری   ۵۱
ابزار پژوهش   ۵۲
روش تجزیه و تحلیل داده ها   ۵۲
روایی و اعتبار آزمون هوش هیجانی   ۵۲
پایایی و اعتبار آزمون در ایران   ۵۳
روایی و اعتبار پرسشنامه رضایت زناشویی   ۵۵
روایی و اعتبار پرسشنامه در ایران   ۵۷
فصل چهارم (تجزیه و تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها)  ۵۹
مقدمه   ۶۰
توصیف داده ها   ۶۱
بررسی و آزمون فرضیه ها   ۶۵
فصل پنجم: (خلاصه و نتیجه گیری)   ۶۷
بحث و نتیجه گیری   ۶۸
خلاصه تحقیق   ۶۹
پیشنهادهای پژوهش   ۶۹
محدودیت های پژوهش   ۷۰
فهرست منابع   ۷۱

فهرست منابع و مأخذ

- براوبری، تراویس، گریوز، جین (۱۳۸۴)، هوش هیجانی (مهارتها و آزمونها)، مترجم: گنجی، مهدی، تهران، انتشارات ساوالان.

- بک، آ (۱۳۷۳)، عشق هرگز کافی نیست. ترجمه، قراچه داغی، مهدی، تهران، انتشارات مترجم.

- برنشتاین، فلیپ اچ، (۱۳۸۰)، زناشویی درمانی، ترجمه: پور عابدی نائینی، حسن، منشی، غلامرضا، تهران، انتشارات رشد.

- بوسکالیا، ل. (۱۳۷۰)، زندگی عشق و دیگر هیچ، ترجمه، قراچه داغی، مهدی، فتوحی، ز، تهران، انتشارات روشنگران.

- فاطمی، سید محسن، (۱۳۸۵)، هوش هیجانی، تهران، انتشارات سارگل.

- گلمن، دانیل، (۱۳۸۰)، هوش هیجانی، ترجمه، پارسا، نسرین، تهران، انتشارات رشد.

- میشیل، آندره (۱۳۵۴)، جامعه شناسی خانواده و ازدواج، ترجمه، اردلان، فرنگیس، تهران، انتشارات دانشکده علوم اجتماعی، شماره ۳٫

- مینوچین، سالوادور، (۱۳۷۳)، خانواده و خانواده درمانی، ترجمه، ثنائی، باقر، تهران، انتشارات امیرکبیر.

مقدمه

در این فصل با تأکید بر نقش هیجانها در زندگی انسان و رابطه هیجان و تفکر، بر اساس زیستی هیجان و هوش هیجانی اشاره خواهد شد. سپس توانایی های هوش هیجانی به عنوان راه حل بسیاری از معضلات اجتماعی، فرهنگی آموزش معرفی شده و در ادامه، تاریخچه هوش هیجانی و زمینه های کاربردی متعدد آن در زندگی شخصی و اجتماعی افراد مورد بررسی قرار می گیرد. با توجه به نقش مهم رضایت زناشویی بر سلامت روانی و جسمانی افراد، به عوامل متعدد شناختی، وضعیت اقتصادی و عقیدتی که بر رضایت زناشویی موثر اشاره شد و بر تغییرات میزان رضایت در مراحل مختلف زندگی مشترک همسران تأکید می شود.

هیجان و هوش هیجانی

واژه هیجان به آسانی تعریف نمی شود و وسعت کاربرد بسیاری در روانشناسی و روانپزشکی دارد. اصطلاحی که روانشناسان و فلاسفه پیش از یک قرن درباره معنای دقیق آن به بحث و جدل پرداخته اند. در فرهنگ لغت آکسفورد معنای لغوی هیجان چنین ذکر شده است، هر تحریک در ذهن، احساس، عاطفه و هر حالت ذهنی قدرتمند یا تهیج شده، هیجان، نامیده می شود. گلمن واژه هیجان را برای اشاره به یک احساس فکر و حالات معانی و بیولوژیک متخصص آن و حاضر ای از تمایل به عمل کردن بر اساس آن به کار می برد. «گلمن»[۱] ۱۹۹۵

هیجان “emoveri” به معنی تحریک، حرکت، حالت تنش، تهییج مشتق شده است. هیجانها معمولاً واکنش کوتاه مدت، شدید و منطقی به شمار می آیند و از خلق که حالت مسلط و دوام یافته به شخص می باشد متمایزهستند (پورافکاری، ۱۳۷۲)

رابطه هیجان با تفکر:

امروزه جایگاه هیجان در گرفتن تصمیم های عاقلانه و تفکر ثمربخش شناخته شده است و برقراری تعادل هوشیارانه میان هیجان و تفکر از جانب متخصصان به منظور زندگی بهتر و رشد یافته تر، مورد تأکید واقع می شود. همچنان که ارسطو مطرح می کند. احساسات بشر زمانی که به خوبی به کار گرفته شوند با خرد و منطق همراهند و به تفکر و ارزشها و تعالی دو جهت می دهند. اگرچه به آسانی می توانند به خطا بروند. از دیدگاه دو مشکل انسان در این نیست که از هیجان برخوردار است بلکه آنچه اهمیت وارد مناسب بودن هیجان و نحوه از آن است. (گلمن ۱۹۹۵)

 تاریخچه هوش هیجانی

در سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۲۰ ، جنبش جدیدی پدید آمد که می خواست برای اندازه گیری هوش شناختی راهی پیدا کند. دانشمندان آن زمان IQ را، که روشی سریع برای جدا کردن افراد متوسط از افراد باهوش بود، مورد مطالعه قرار دارند. آنها خیلی زود متوجه محدودیت های این روش شدند.

بسیاری از مردم خیلی باهوش بودند اما توانایی آنها در اداره کردن رفتارشان و کنار آمدن با دیگران آنها را محدود کرده بود. همچنین آنها متوجه شدند، افرادی وجود دارد که هوش متوسط دارند ولی در زندگی بسیار موفق هستند. ثراندیک[۲]، اولین کسی بود که مهارتهای هوش هیجانی را نام گذاری کرد. اصطلاحی که او اختراع کرد، هوش اجتماعی، نشانگر توانایی افرادی است که در خوب کنار آمدن با مردم مهارتهای کافی دارند در سالهای دهه ۱۹۸۰ بود که هوش هیجانی [EQ] نام فعلی خود را به دست آورد. بلافاصله بعد از آن پژوهشها و مطالعات بسیار قدرتمندی انجام شد (براوبری – جین گریوز، جین گریوز، ترجمه مهدی گنجی، ۱۳۸۴)

شاید بتوان گفت که روون بارون[۳] ۱۹۹۸ اولین کسی است که گام های نخستین را در جهت ارزیابی هوش هیجانی به عنوان معیاری از سلامت برداشته است. وی در رساله دکتری خود و اصطلاح ضریب هیجانی را در مقابل بهره هوشی به کار برده است، بارون (۲۰۰۰) (بار-آن) اینک هوش هیجانی را به عنوان مجموعه ای مشتمل بر دانش هیجانی و اجتماعی و توانایی هایی مطرح می کند که بر توانایی عمومی ما را در برخورد موثر با خواسته های محیطی تأثیر می گذارند.

این مجموعه شامل مواردی است که عبارتند از:

۱/ توانایی آگاه بودن، فهمیدن و بیان کردن خود.

۲/ توانایی آگاه بودن و فهمیدن و برقراری ارتباط با دیگران

۳/ توانایی برخورد با هیجان های شدید و کنترل سائق ها و تکانه های درونی.

۴/ توانایی سازگاری با تغییر و حل مشکلات شخصی یا اجتماعی.

پنج حوزه مطروحه در مدل وی عبارتنداز: مهارت های درون – فردی، مهارت های میان – فردی و سازگاری مدیریت استرس و حال عمومی. (سید محسن  فاطمی، ۱۳۸۵).

هوش هیجانی چیست؟

اگر هوش هیجانی را مجموعه ای از اجزای مرتبط به هم تصور کنیم. اجزای این مجموعه عبارتند از:

۱- آگاهی از هیجان های خود.

۲- بیان هیجان ها،

۳- آگاهی از هیجان های دیگران

۴- مدیریت هیجان ها.

آگاهی از هیجان های خود

هیجان ها طیف وسیعی را در بر می گیرند ممکن است مثبت یا منفی باشند. مولفه اول هوش هیجانی به این نکته می پردازد که تا چه اندازه از هیجان های خودآگاه هستیم؟ توانایی نظارت بر هیجانها و آگاهی نسبت به آنها کلید اساسی و اصلی را در این مولفه تشکیل می دهد. آگاهی به خود یعنی آگاهی از حالات خود، هیجان های خود و چگونگی تفکر خود در مورد آن حالات و هیجان ها.

در این مولفه هوش هیجانی مهم آن است که شما بتوانید از آن چه در درونتان می کند و آگاه و نسبت به حالات خود واقف باشید. مزیت تحقق این مولفه هوش هیجانی این است که ما علاوه بر این که از هیجان های خود در یک لحظه خاص آگاهی می یابیم، به این نکته نیز واقف می شویم که در آن لحظه خاص نسبت به آن هیجان ها چگونه فکر کرده ایم. (فاطمی، ۱۳۸۵ ، ص ۹).

 بیان هیجان ها

هیجان ها تجربیات زودگذر، موقت و آنی هستند. مولفه دوم هوش هیجانی به این سئوال مربوط می شود که چگونه هیجان های خود را بیان می کنیم؟

بیان هیجانات ممکن است به ۳ حالت صورت گیرد، حالت الف) هیجان خود را کاملاً مکتوم نگه دارید و اصلاً آن را ابراز نکنید. که این نوعی رفتار انفعالی است در حالت انفعالی هیجان ها پنهان باقی می مانند و بیان نمی شوند.

حالت ب) هیجان خود را به گونه ای نامناسب و همراه با پرخاشگری و تهاجم بیان کنید. این رفتار را رفتار تهاجمی یا پرخاشگرانه می نامند. در این حالت مخاطب مورد حمله، شماتت و تهاجم قرار می گیرد.

حالت ج) هیجان ها را به گونه ای مناسب و بدون حمله کردن به طرف مقابل بیان کنید. در این حالت مخاطب شما مورد حمله قرار نمی گیرد. اما در عین حال شما هیجان خود را به گونه ای مناسب بیان می کنید این رفتار را رفتار جرأت آمیز یا قاطعانه می نامند.

آگاهی از هیجان های دیگران

مولفه سوم هوش هیجانی به آگاهی از هیجان های دیگران مربوط می شود، چگونه هیجان های دیگران را درک می کنیم؟ افرادی که دارای هوش هیجانی هستند نسبت به هیجان های دیگران فوق العاده حساس، دقیق، و هوشیارند در حالی که افراد فاقد هوش هیجانی کاملاً به هیجان ها و احساسات دیگران بی توجه هستند.

مدیریت هیجان ها

مدیریت هیجان ها، چهارمین مولفه هوش هیجانی است، هنگام هجوم بی وقفه سیلاب هیجان ها چه واکنشی نشان می دهیم؟ آیا ما هیجان ها را مدیریت می کنیم یا این هیجان ها هستند که ما را مدیریت می کنند؟ در برخورد با هیجان ها می توان به ۳ صورت عمل کرد:

۱- کاملاً منفعل باشیم هیجان ها به طور کامل بر ما مستولی شوند.

۲- هیجان ها را سرکوب و به شدت از بروز آنها جلوگیری کنیم.

۳- هیجان ها را مدیریت کنیم.

مدیریت هیجان ها به معنی مدیریت آگاهانه، حاذقانه و خلاقانه آنها است. مدیریت هیجان ها مستلزم آگاهی از وجود، ظهور، حضور نقش آفرینی آنها است. به عبارت دیگر، بدون آگاهی از هیجان ها نمی توان به مدیریت آنها پرداخت. مدیریت هیجان ها صرفاً شامل هیجان های منفی مانند خشم، غم و ناامیدی نیست بلکه هیجان های مثبت از قبیل شادی را نیز در بر می گیرد (فاطمی، ۱۳۸۵).

 نظریات مطرح شده در حوزه هوش هیجانی

این تعبیر که هیجانها نوعی اطلاعات هستند، کمک کرد تا در سال ۱۹۹۰ ، مفهومی کاملاً پروبال گرفته از هوش هیجانی ظاهر شود. دو روانشناس آمریکایی، پیتر سالووی[۴] و جان مایر[۵] اولین کسانی بودند که این اصطلاح را به کار بردند.

نظریه سالووی و مایر براین باور استوار بود که تعداد کمی از مهارتهای ویژه وجود دارد که در همه آنها یا دقت مهم است یا کارآیی، دقت در شناخت و درک حالات هیجانی خود و دیگران و کارآیی در تنظیم، کنترل و استفاده از هیجان ها در رسیدن به اهداف، به نظر سالووی و مایر در هوش هیجانی ۴ جنبه اساسی وجود دارد:

۱- ادراک هیجانها:

به توانایی شناخت دقیق درست هیجانات در خود و دیگران و تمیز قائل شدن بین ابراز هیجانات واقعی از هیجانات نادرست و غیرواقعی اشاره دارد.

۲- تنظیم هیجانها:

به توانایی تنظیم موثر و تعدیل شدت هیجانات و مدیریت آن در خود و دیگران اشاره دارد که این امکان را به فرد می دهد که هیجانات منفی را تعادل و ملایم نموده و هیجانات مضر و آسیب زا را به صورتی سازگار و انطباقی تبدیل کند.

۳- شناخت هیجانها:

توانایی فهم هیجانات و استفاده سریع و صادقانه، انعطاف پذیری و ابتکاری از هیجانات در موقعیتهای اجتماعی است که در جهت حفظ انگیزه های مثبت برای رسیدن به اهداف به کار می رود.

۴- استفاده از هیجانهاست

 

دانلود بررسی رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی زنان متاهل

دانلود بررسی رابطه هوش منطقی و هوش هیجانی و اثر آن بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان نخبه‌

بررسی رابطه هوش منطقی و هوش هیجانی و اثر آن بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان نخبه‌

بررسی رابطه هوش منطقی و هوش هیجانی و اثر آن بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان نخبه‌

دانلود بررسی رابطه هوش منطقی و هوش هیجانی و اثر آن بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان نخبه‌

بررسی رابطه هوش منطقی و هوش هیجانی و اثر آن بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان نخبه‌ 
 هوش منطقی 
هوش هیجانی 
پیشرفت تحصیلی 
دانش‌آموزان نخبه‌ 
 رابطه هوش منطقی و هوش هیجانی 
 مقاله رابطه هوش منطقی و هوش هیجانی 
دانلود مقاله رابطه هوش منطقی و هوش هیجانی 
 پایان نامه رابطه هوش منطقی و هوش هیجانی 
 دانلود پایان نامه رابطه هوش منطقی و هوش هیجانی
دسته بندی روانشناسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 371 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 143

بررسی رابطه هوش منطقی و هوش هیجانی و اثر آن بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان نخبه‌

اصطلاح هوش که در زمان ما به صورت عادی مورد استفاده قرار می‌گیرد، تا شروع قرن بیستم در فرهنگ‌های لغت نیز کم‌تر به آن پرداخته می‌شد و اکثرا آن را تحت عنوان قوای عقلانی می‌شناختند و جداگانه مورد بررسی قرار نمی‌دادند. در واقع باید گفت آلفرد بینه مفهوم هوش به گونه‌ی امروزی را مورد استفاده قرار داد و پس از او تا کنون مطالعه و بررسی هوش پیشرفت فراوانی داشته‌است. با این همه امروز نیز در تعریف هوش وحدت نظر وجود ندارد و هر گروهی تعاریف خود را متوجه‌ی جنبه‌ای از هوش می‌دانند. برخی از تعاریف هوش بر ظرفیت کلی برای یادگیری و حل مساله یعنی ماهیت منطقی هوش تاکید دارند و برخی توانایی‌های آن را در عملکرد زندگی می‌شناسند. آن‌چه که تحت عنوان هوش منطقی یا هوش و استعداد تحصیلی معرفی می‌شود ویژگی‌هایی است شامل توانایی استدلال، استنتاج، خلق فرضیه و اصولا بهره‌مندی از نگاهی عموما معقول به زندگی است. باید اذعان نمود که هوش خصلت مطلقی نیست که در بدو تولد ایجاد شده باشد و در طول زندگی ثابت بماند بلکه به طور کلی هوش در مرحله‌ای از دوران کودکی تجلی می‌یابد و در طول زندگی دوران شکوفایی دارد و یا به تدریج رشد می‌کند و یا کاهش می‌یابد. در کنار هوش منطقی توجه به حالات هیجانی انسان در زمینه‌هایی مانند انگیزش، تعاملات اجتماعی، خودتنظیمی و سلامت روانی در قرن بیستم مورد توجه پژوهش‌گران قرار گرفته است فلذا هوش‌های دیگری مطرح شده که بر عوامل غیر شناختی تکیه دارند. یکی از این هوش‌ها، هوش هیجانی است که برای اولین بار در سال 1990 توسط «سالوی» و «مایر» دو نفر از روان‌شناسان آمریکایی معرفی شد. آن‌ها اعلام نمودند انسان‌ها موجودات صرفا منطقی یا عاطفی نیستند بلکه هم منطقی و هم عاطفی‌اند. دانیل گلمن روان‌شناس معروف در سال 1995 در کتاب پرفروش خود تحت عنوان "هوش هیجانی" هوش هیجانی را ترکیبی از پنچ مهارت؛ شناخت هیجان‌های خود، کنترل هیجان‌های خود، برانگیختن و به هیجان آوردن خود، شناخت هیجان‌های دیگران و تنظیم روابط با دیگران معرفی نمود. این پژوهش ضمن بررسی رابطه‌ی هوش منطقی و هوش هیجانی در دانش‌آموزان نخبه‌ی شاغل به تحصیل در مراکز تهران سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد)، اثر آن را نیز روی پیشرفت تحصیلی بررسی نموده‌ است. نتایج حاصله نشان می‌دهد دانش‌آموزان نخبه از هوش منطقی و هیجانی بالاتر از استاندارد برخوردارند و اکثرا نیز پیشرفت تحصیلی قابل توجه دارند به گونه‌ای که اکثر پذیرفته‌شدگان رده‌های بالای کنکور سراسری کشور از میان این دانش‌آموزان است. نحوه‌ی انتخاب این دانش‌آموزان جهت تحصیل در مراکز سمپاد عمدتا بر اساس پیشرفت تحصیلی و کسب نمرات بالا انجام می‌گیرد. البته در آزمون‌های به عمل آمده‌ی قبل از ورود به مراکز مذکور، به نوعی هوش و استعداد تحصیلی آن‌ها نیز ارزیابی می‌شود ولی ملاک اصلی جدا نمودن آن‌ها از سایر دانش‌آموزان به طور عمده متوجه کسب نمرات بالا و موفقیت‌های تحصیلی مربوطه است. در این پژوهش معدل اخذ شده‌ی دانش‌آموزان در سال‌های قبل (که در این مراکز اخذ شده باشد) را ملاک پیشرفت تحصیلی دانسته فلذا دانش‌آموزان سال اول راهنمایی که معدل آن‌ها در مدارسی به جز مراکز سمپاد به دست آمده از پژوهش مستثنا شده‌اند و هم‌چنین دانش‌آموزان دوره‌ی پیش‌دانشگاهی به لحاظ عدم امکان دسترسی و فارغ‌التحصیل شدن آن‌ها از این مراکز (اگرچه برای ورود به دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی در زمره‌ی مراکز سمپاد این دوره را طی می‌کنند) در پژوهش قرار نگرفته‌اند. به طور کلی در این پژوهش رابطه‌ای قوی و معنادار بین هیچ یک از دو مولفه‌های هوش منطقی، هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی (که بررسی رابطه‌ی دو به دوی آن‌ها مفروضات پژوهش بوده‌است) به دست نیامده‌است و صرفا رابطه‌ای ضعیف بین هوش منطقی و پیشرفت تحصیلی در مقاطع راهنمایی و متوسطه وجود داشته‌است. بر این اساس این پژوهش نشان می‌دهد که اتکای موفقیت و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان نخبه (مراکز تهران) عمدتا متوجه چیزی جدای از هوش منطقی و هوش هیجانی است و شاید بتوان استفاده‌ی گسترده از حافظه را ملاک و اساس گرفت. به معنای دیگر این پژوهش نشان می‌دهد که جدا شدن دانش‌آموزان نخبه از سایر دانش‌آموزان بیش‌تر بر پایه‌ی محفوظات قوی‌تر و استفاده‌ی گسترده‌تر از حافظه شکل گرفته‌است.

 

 

   فهرست مطالب:

 فصل 1-مقدمه پژوهش

1- مقدمه                                                                                        2

2- بیان مسئله پژوهش                                                                        3

3- اهمیت وضرورت مسئله پژوهش                                                        5

4- اهداف پژوهش                                                                              5

5- پرسش های اصلی پژوهش                                                               6

6- تعریف متغیرهای پژوهش                                                                 6

 

فصل 2- بررسی پیشینه‌ی پژوهش

   مقدمه                                                                                          8

1- هوش منطقی 10   

1-1-مفهوم کلی هوش                                                                        10

1-2-عامل وراثت و محیط –تاثیر گذار بر هوش                                         11

1-3-هوش منطقی و سنجش آن                                                           11

2هوش هیجانی 14

2-1- تعریف هیجان                                                                           14

2- 2- ظهور وپیدایش هوش هیجانی                                                       16

2-3- تعریف وسرشت هوش هیجانی                                                       17

2-4- تاثیر هوش هیجانی در زندگی و موفقیت ها                             21

2-5- تاریخچه هوش هیجانی                                                                24

2-6- هوش هیجانی و اندازه‌گیری و سنجش آن                                         27

2-6-1- آزمون‌های عملکردی هوش هیجانی                                             27

2-6-2- آزمون‌های خود سنجی هوش هیجانی                                              29

3- پیشرفت تحصیلی                                                            31

3-1- تعریف مفهومی پیشرفت تحصیلی                                                   31

3-2- آزمون‌ها و پیشرفت تحصیلی                                                         33

3-3- کم‌آموزی و پیشرفت تحصیلی                                                       33

3-4- ارزشیابی پیشرفت تحصیلی                                                           34

3-5- عوامل فردی، آموزشگاهی وخانوادگی واجتماعی مؤثر بر پیشرفت تحصیلی                  35

4- هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی                                36

5- هوش منطقی و پیشرفت تحصیلی                                 43

6- هوش منطقی و هوش هیجانی                                             46

7- آشنایی با سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد)       48    فصل 3- روش پژوهش     

     مقدمه                                                                                        52

1- تعریف تحقیق                                                                           54

2- انواع تحقیقات علمی                                                                  54

2-1- تحقیقات علمی از جهت اهداف واثرات، یا کاربردی می باشند یا بنیادی     54

2-2- تحقیقات علمی از جهت هدف وبیان، یا توصیفی اند یا علت یابی             55

2-3- تحقیقات علمی از جهت تعداد محقق‌ها ومجریان آن بر دو نوع اند: انفرادی و گروهی                                                                                        55

3- عناصر تحقیق                                                                55

3-1- مفاهیم یا عناصر تحقیق                                                               55

3-2- انواع روش‌های نمونه‌گیری                                                            57

4- ابزار و روش‌های جمع‌آوری اطلاعات                                     58

5- مدارک و ضوابط ارزیابی کارکرد تحقیق                                 62

5-1- اعتبار یا روائی یا ارزش علمی                                                        62

5-2- ثبات و پایائی                                                                            62

5-3- اعتماد علمی                                                                    62

5-4- هنجار                                                                                    62

6- تکنیک‌های آماری برای تجزیه و تحلیل                                  63

6-1- روش نمونه‌گیری تخمینی                                                             63

6-2- روش بررسی متغیرهای کیفی (درجه همگنی)                                    64

6-3- روش بررسی کشف روابط                                                             64

فصل 4- یافته‌های پژوهش

مقدمه                                                                                        75

الف) توصیف و تحلیل داده‌ها در رابطه با هر پرسش یا فرضیه                         76

ب) سایر یافته‌های پژوهش                                                                   90

     فصل 5-  بحث و تفسیر پژوهش

      مقدمه                                                                                        92

الف- نتیجه گیری‌ها (ترکیب یافته‌ها و پیشینه‌ی پژوهش)          93

ب- محدودیت‌ها                                                                              96

ب-1- محدودیت پژوهش                                                                    96

ب-1-1- محدودیت ذاتی پرسش‌نامه                                                      96

ب-1-2- محدودیت تکنیک هم‌بستگی                                                    96

ب-1-3- محدودیت اثر آموزش                                                             96

ب-2- محدودیت پژوهش‌گر                                                                 96

ب-2-1- محدودیت در هماهنگی                                                           96

ب-2-2- محدودیت ساعات آموزشی                                                       97

ب-2-3- محدودیت عدم آشنایی با موضوع هوش هیجانی                             97

ب-2-4- محدودیت پراکندگی                                                              97

پ- پیشنهادها و کاربردهای پژوهش                                                  98

ت- خلاصه‌ای از مساله، روش و یافته‌های پژوهش                              101

پیشنهاد به سایر پژوهشگران                                                                105

منابع

 

دانلود بررسی رابطه هوش منطقی و هوش هیجانی و اثر آن بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان نخبه‌

دانلود بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی در سال تحصیلی 85-1386

بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی در سال تحصیلی 85-1386

بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی در سال تحصیلی 851386

دانلود بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی  در سال تحصیلی 85-1386

بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی  در سال تحصیلی 851386
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 331 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 140

بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی  در سال تحصیلی 85-1386

فصل اول : کلیات پژوهش

مقدمه…………………………………….. 1

بیان مسأله ……………………………….. 4

اهمیت نظری و عملی پژوهش ……………………. 8

پیشینه تحقیق ……………………………… 9

اهداف پژوهش ………………………………. 10

فرضیه های پژوهش …………………………… 10

تعاریف مفاهیم …………………………….. 11

تعاریف نظری ………………………………. 11

تعاریف عملیاتی…………………………….. 12

 

فصل دوم : مبانی نظری و پیشینه پژوهش

تعاریف هوش هیجانی………………………….. 13

ویژگیهای هوش هیجانی ……………………….. 14

سیر مطالعه‌ی هوش هیجانی …………………….. 18

اندازه گیری هوش هیجانی …………………….. 21

پرسشنامه هوش هیجانی پتراید زوفارنهام ………… 24

هوش هیجانی و بیماریهای روانی ……………….. 28

ابراز هیجان و پیامدهای آن در قلمرو سلامت………. 31

افزایش هوش هیجانی …………………………. 34

تعاریف سلامت روانی………………………….. 53

اهداف و مقاصد بهداشت روانی …………………. 55

بهداشت روانی ……………………………… 57

معیارهای بهداشت روانی در مکتب اسلام…………… 60

تعریف بهداشت روانی و سه سطح پیشگیری …………. 62

اصول بهداشت روانی …………………………. 66

پژوهش های انجام شده در زمینه رابطه هوش هیجانی یا سلامت روانی …………………………………………… 70

 

فصل سوم : روش تحقیق

جامعه آماری ………………………………………………………………………………………………….. 87

روش نمونه گیری ……………………………………………………………………………………………. 87

روش اجرای پژوهش ………………………………………………………………………………………. 94

تجزیه و تحلیل اطلاعات ……………………………………………………………………………………. 94

 

فصل چهارم : تحلیل داده‌ها

مقدمه …………………………………………………………………………………………………………….. 95

فرضیه‌های …………………………….. 96

آمار توصیفی ………………………………. 97

آمار استنباطی …………………………….. 113

 

فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری

مقدمه ……………………………………. 122

ارائه فرضیه‌ها …………………………….. 124

بحث و نتیجه گیری ………………………….. 133

پیشنهادات ………………………………… 135

محدودیت‌ها ………………………………… 135

منابع و ماخذ ……………………………… 136

در خلال فصول گذشته جریان هدف داری را به منظور بررسی و پاسخگویی به سئوالات این تحقیق ترسیم نمودیم.

در این قسمت به منظور بررسی و نتیجه گیری از تحقیق انجام شده ضمن اشاره ای مختصر به تحقیقات گذشته، هریک از فرضیه های پژوهش را جداگانه مورد بررسی قرار داده و درجه توافق آن تحقیقات گذشته را برخواهیم شمرد.

در بخشهای گذشته ضمن اشاره به اهمیت هوش هیجانی و سلامت روانی اشاره کردیم که در هر یک از آنها مولفه و بُعدی از هوش هیجانی را در کانون توجه قرار داده و ارتباط آن را با متغیرهای حرفه‌ای مورد بررسی قرار داده بودند.

فرضیه اول: بین هوش هیجانی و سلامت روانی رابطه وجود دارد.

برای بررسی این فرضیه از آزمون ضریب همبستگی پیرسیون (593/0=r) و تحلیل رگرسیون چند متغیر استفاده شده و نتایج در هر آزمون معنی دار بود. در بین متغیرهای وارد شده در مدل رگرسیون تنها هوش هیجانی بود که می توانست تغییرات متغیر سلامت روان را آن هم در حدود آلفای 5% تبیین کند. بین سایر مولفه های هوش هیجانی (خودانگیزی، خودکنترلی، مهارت اجتماعی و خودآگاهی، هوش اجتماعی) و سلامت روان رابطه مثبت و معنی دار به دست نیامده. نکته قابل ذکر این است که حتی بر طبق تعریف متغیرهای هوش هیجانی و سلامت روان، می توان این دو متغیر را کاملاً جدا از هم دانست.

به عبارت دیگر برخورداری از هوش هیجانی بالا به نوعی به معنی برخورداری از سلامت روان نیز می باشد. چرا که حداکثر مولفه های متغیر هوش هیجانی را در قالب مولفه های سلامت روان می توان گنجاند.

عکس این مسئله، تلویحات روشن و البته صحیحی را در پی دارد. یعنی اکثر مولفه های سلامت روان را از جمله کنش وری مناسب اجتماعی، فقدان اضطراب و بی خوابی و افسردگی و فقدان نشانه های مرضی بدنی را می توان در قالب مولفه های هوش هیجانی جای دارد. به عنوان مثال، افرادی که در بعد کنترل هیجانات و کنترل روابط یا مهارتهای اجتماعی نمرات بالایی دارند از کنش وری اجتماعی مناسب و بالایی برخوردارند و یا افرادی که خود کنترلی بالایی دارند به خاطر توانایی شان در کنترل هیجانات و کناره گیری از هیجانات منفی نظیر ناامیدی، اضطراب و تحریک پذیری عملاً از اضطراب و افسردگی کمتری رنج می برند. این اشتراک حوزه در بین متغیرهای هوش هیجانی و سلامت روان مستلزم بحث و بررسی دقیق تر و عملی تری است که در حیطه این پایان نامه نمی گنجد و در واقع هدف از ذکر این موضوع اشاره به این نکته که با توجه به این اشتراک حیطه، تغییر همگام آنها و یا به عبارت دیگر وجود رابطه مثبت و معنی دار بین این دو متغیر تا حدود زیادی قابل پیش بینی است.

چنانکه در فصل پیشین (4) اشاره شد به منظور آزمون بقیه فرضیات که در واقع زیر فرضیه های متغیر سوم هستند از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده که همگی از آنها در سطح آلفای 5% معنی دارد و با توجه به نتایج تحلیل رگرسیون دو متغیر هوش هیجانی  و سلامت روان می توان نتیجه گرفت که افراد دارای هوش هیجانی بالا از نشانه های مرضی جسمانی کمتری رنج می برند، کنش وری اجتماعی بهتری دارند، از اضطراب و بی خوابی کمتری رنج می برند و کمتر دچار افسردگی و ناامیدی می شوند.

نتایج بررسی این پژوهش موید تحقیقاتی قبلی در این زمینه است از جمله بار - ان (1997) و تحقیق دیگری که توسط همین محقق بر روی گروهی از افراد در آفریقای جنوبی به اجرا درآمد. از جمله دیگر تحقیقات می توان به تحقیق سیاروچی و همکاران (2000 به نقل از جوانشیر، 1383)، سارنی و همکاران (2000) و کارسون و بیرکن سیر (2000) اشاره کرد.

فرضیه دوم: بین مقیاس خودانگیزی با سلامت روان رابطه وجود دارد.

برای بررسی این فرضیه، از آزمون ضریب همبستگی پیرسیون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است نتایج در این آزمون معنی دار نیست (138/0=r) در سطح معناداری و فرض صفر رد می شود در نتیجه رابطه معنادار نمی باشد.

در اینجا به این نتیجه می رسیم که داشتن خودانگیزی بالا نمی تواند تضمین کننده سلامت روانی بالا باشد و شاید برعکس، ممکن است خودانگیزی زمینه ای شود برای پایین آمدن سلامت روانی فرد.

چنانچه در فصل 4 اشاره شد ضریب همبستگی پیرسون (138/0=r) در این فرضیه در سطح 5% معنی دار نیست. به پژوهشی همخوان با این نتیجه مولفه خودانگیزی به تمرکز هیجان ها برای دستیابی به اهداف با قدرت، اطمینان، توجه و خلاقیت مربوط می باشد. یعنی در واقع نوعی بسیج هیجانی و احساسی برای دستیابی به هدف مورد نظر افراد خود انگیخته ارضاء خواسته ها را به تأخیر می اندازند اغلب به تکمیل یک عمل تمایل دارند و به نوعی همواره در تکاپو و حرکت هستند و مایلند همواره موثر و مولد باشند.این ویژگی ها نقطه مقابل ویژگی‌های افرادی است که دچار عدم سلامت روانی هستند. (متناقض است).

در تحقیق بلاک وبلاک (1980 به نقل از خائف الهی 1382) با کاربرد ابزاری دریافتند که ابعاد مهم هوش هیجانی، اطمینان به خود، خوش‌بینی و تعادل هیجانی است. افراد دارای هوش هیجانی بالا از خود کنترلی و خودانگیزی بالایی برخوردارند، زندگی‌شان معنادار است و اصولی و مسئولیت پذیر هستند، عواطف خود را به درستی تدبیر و ابراز می کنند، قاطعند و نسبت به دیگران حساس و مراقبند، زندگی هیجانی پربار و متعادل دارند، با خودشان، با دیگران و با محیط اجتماعی‌شان راحتند، اجتماعی، خودانگیخته و با نشاطند و تجارب جدید را می پذیرند.

در تحقیق دیگری که توسط کارسون و همکارانش (2000) صورت گرفت، در دو پژوهش بر روی نمونه هایی از دانشجویان، هوش هیجانی و رابطه آن با کنترل فردی و خشونت کلامی را مورد ارزیابی قرار دارند. در این مطالعات، پاسخ همدلانه، تنظیم خلق، مهارتهای بین فردی، انگیزش درونی و خودآگاهی به عنوان زیر مقیاس های هوش هیجانی در نظر گرفته شده است. بر اساس یافته های دو پژوهش مذکور، هوش هیجانی دارای رابطه مثبت با خودانگیزی و کنترل فردی و دارای رابطه منفی با خشونت کلامی بود.

فرضیه سوم: بین مقیاس خودآگاهی با سلامت روان رابطه وجود دارد.

برای بررسی این فرضیه نیز از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است و نتایج در هر دو آزمون معنادار است. (5/0= r).

در این فرضیه با توجه به نتایج بدست آمده می توان به این مهم پی برد که برخورداری از خودآگاهی بالا به نوعی به برخورداری از سلامت روان نیز می انجامد.

چنانچه در فصل چهارم اشاره شد، سطح معناداری این رابطه، 1% بود و با توجه به نتایج رگرسیون دو متغیر خودآگاهی و سلامت روان می توان نتیجه گرفت که افراد دارای مولفه خودآگاهی بالا از نشانه‌های مرضی جسمانی کمتری رنج می برند و از سلامت روان بالایی برخوردارند.

نتایج بررسی این پژوهش همخوان با تحقیقات قبلی در این زمینه است، از جمله می توان به تحقیق بار – ان (2000 ) اشاره کرد. در پژوهشی که توسط بار - ان (2000) انجام شد. تحلیل نمرات هوش هیجانی بیش از 7700 نفر از مردم آشکار کرد، در حالی که مردان و زنان تفاوتی در هوش هیجانی کلی ندارند، مردان نمرات بالاتری در تحمل استرس، تکانش، سازگاری و خودآگاهی، مثبت بودن و خودشکوفایی و زنان نمرات بالاتری در همدلی، ارتباطات میان فردی و مسئولیت اجتماعی به دست آوردند. آنان دریافتند که هوش هیجانی یک مجموعه دارای عواملی چندگانه و مرتبطی، متشکل از توانایی های عاطفی، شخصی و اجتماعی می باشد که به ما کمک می کند با ضرورت‌های روزمره مقابله نماییم. اولین توانایی ها را که ساختار عاملی این مفهوم نظری را تشکیل می دهند، به این قرار است: عزت نفس، خودآگاهی عاطفی، ابراز وجود، تحمل فشار روانی، کنترل واکنش‌های نهایی، انعطاف پذیری، حل مسأله، همدلی، رابطه‌ی میان فردی، خوش بینی، خودشکوفایی استدلال و مسئولیت اجتماعی.

در تحقیقی دیگر که توسط کارسون و همکاران (2000) صورت گرفت، درد و پژوهش بر روی نمونه هایی از دانشجویان، هوش هیجانی و رابطه آن با کنترل فردی و خشونت کلامی را مورد ارزیابی قرار دارند. در این مطالعات که در فرضیه دوم گذشت هوش هیجانی دارای رابطه‌ی مثبت با کنترل فردی و خودآگاهی و دارای رابطه منفی با خشونت کلامی بود.

فرضیه چهارم: بین مقیاس خودکنترلی با سلامت روان رابطه وجود دارد.

برای بررسی این فرضیه از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است و نتایج در هر دو آزمون در سطح 01/0معنادار است.

در این فرضیه می توان پی برد که هر چه خودکنترلی فردی بالا باشد به همان میزان فرد از سلامت روان بالایی نیز برخوردار است. یعنی هر چه از خودکنترلی بالاتری برخوردار باشد به همان میزان از نشانه های مرضی جسمانی همچون اضطراب، افسردگی و ناامیدی و بی خوابی کمتری رنج می برند.

نتایج بدست آمده در این تحقیق همخوان با نتایج تحقیقات پیشین در این زمینه است از جمله، مطالعاتی که سالکوفسکی و همکارانش (2003) انجام شد، تحلیل های عوامل اکتشافی و تأییدی پرسشنامه ویژگی‌های هوش هیجانی یک ساخت عاملی مرتبه ای با یک عامل هوش عاطفی سطح بالا و چهار عامل سطح پایین تر (خوش بینی /تنظیم خلق، ارزیابی عواطف، بهره مندی از عواطف و مهارتهای اجتماعی، خودکنترلی) پیشنهاد کرد.

بررسی تفاوتهای جنسیتی در این چهار عامل نشان داد که تفاوت نمرات بین زنان و مردان در عامل خوش بینی / تنظیم خلق معنادار نبود. نمره‌ی زنان در عامل ارزیابی عواطف و مهارتهای اجتماعی و خودکنترلی بیشتر از مردان و نمره‌ی مردان در عامل بهره مندی از عواطف بیشتر از زنان بود. بخشی از فرم بلند پرسشنامه‌ی ویژگی های هوش عاطفی به طور منفی و معنادار با روان رنجوری و اشکال در شناسایی و بیان هیجانات (الکسی تایمی) و به طور مثبت و معنادار با برونگرایی، انعطاف پذیری، توافق کاری، و با وجدان بودن همبستگی داشت و با رضایت از زندگی همبستگی مثبت و با آمادگی برای افسردگی همبستگی منفی است.

و همچنین تحقیق دیگری که توسط کارسون و همکاران (2000) به انجام رسید. در دو پژوهش بر روی نمونه هایی از دانشجویان، هوش هیجانی و رابطه آن با کنترل فردی و خشونت کلامی را مورد ارزیابی قرار دادند. در این مطالعات، پاسخ همدلانه، تنظیم خلق، مهارتهای بین فردی، انگیزش درونی و خودآگاهی به عنوان زیر مقیاس های هوش هیجانی در نظر گرفته شده است بر اساس یافته های دو پژوهش مذکور، هوش هیجانی دارای رابطة مثبت با کنترل فردی و دارای رابطه‌ی منفی با خشونت کلامی بود.

فرضیه پنجم: بین مقیاس هوش اجتماعی با سلامت روان رابطه وجود دارد.

به منظور اجرای این آزمون از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده و نتایج چنانچه در فصل چهارم بدان اشاره شد نشان دهنده معنی دار بودن این آزمون است.

در این فرضیه با توجه به نتایج بدست آمده از این آزمون می توان به این مسئله پی برد که برخورداری از هوش اجتماعی بالا به نوعی برخورداری از سلامت روان می انجامد و برعکس.

برای انجام این فرضیه، از آزمون ضریب همبستگی پیرسون (4/0=r) استفاده شده است که در سطح 5% معنی دار است. بدین معنی که هرچه فرد از هوش اجتماعی بالایی برخوردار باشد به همان میزان از نشانه های مرضی جسمانی کمتری رنج می برد.

از نتایجی که در تحقیقات گذشته بدست آمده می توان به تحقیقاتی همچون تحقیقی که توسط بار – ان (2000) (در فرضیات گذشته ذکر شد) اشاره کرد. و همچنین تحقیقی که توسط کارسون و همکارانش (2000) صورت گرفت اشاره کرد. (در فرضیاتی گذشته، گذشت)

فرضیه ششم: بین مقیاس مهارت اجتماعی با سلامت روان رابطه وجود دارد.

برای انجام این آزمون از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده و نتایج در این آزمون نیز با رد فرض معنی دار است (4/0= r). بدین معنی هر چه مهارتهای اجتماعی بالا باشد فرد از سلامت روانی بیشتری برخوردار است.

در این فرضیه می توان به این نتیجه دست یافت که هر چه افراد از مهارتهای اجتماعی بالایی برخوردار باشند، سلامت روانی مناسبی نیز دارند و شاید نشانه های مرضی جسمانی کمتری (افسردگی، اضطراب، ناامیدی، بی خوابی، ... ) آنها را تهدید کند.

برای بررسی این آزمون از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است که در سطح 5% معنی دار است و می توان به این نتیجه دست یافت مهارت اجتماعی باعث سلامت روانی می شود.

به تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته می توان به کافتسیوس (2003) اشاره کرد. در این پژوهش جهت بررسی قابلیت های هوش هیجانی و دلبستگی در مسیر زندگی آزمون هایی را بر روی 239 بزرگسال بین سنین 19 تا 66 ساله انجام شد. در این مطالعه رابطه بین ادراک و تشخیص دلبستگی و هوش اجتماعی و مهارت اجتماعی به آزمون گذشته شده است. از قبیل مجموعه توانایی های مدیریت، ادراک، مهارت اجتماعی، تسهیل درک و فهم هیجانات.

پس از تحلیل نتایج مشخص شد که دلبستگی رابطه مثبتی با همه خرده مقیاس های هوش هیجانی (به جز ادراک هیجانی) و نمره کلی هوش هیجانی است. هم چنین در این پژوهش مشخص شد که افزایش سن موجب افزایش سطوح قابلیت های هوش هیجانی، مهارت اجتماعی می شود و همچنین زنان در سطوح ادراک هیجانی از مردان بالاتر بودند و همچنین تحقیقات دیگری که صورت گرفته می توان اشاره کرد.

فرضیه هفتم: هوش هیجانی و مولفه های آن می توانند پیش بینی کننده سلامت روان باشند.

برای آزمون این فرضیه ابتدا از همبستگی برای جهت رابطه و سپس از رگرسیون برای پیش بینی رابطه استفاده شد. نتایج بدست آمده، با توجه به جدول ... در این آزمون نشان می‌دهد که بین سلامت روان با مولفه های هوش هیجانی همچون: خودآگاهی، خودکنترلی، هوش اجتماعی و مهارت اجتماعی و مهارت اجتماعی در سطح 5% پیش بینی کننده سلامت روان هستند، بنابراین فرض صفر تأیید می شود.

این آزمون نشان می دهد که هوش هیجانی و مولفه ها آن با سلامت روان رابطه مستقیم دارد بدین ترتیب که هر چه سلامت روان فرد بالا باشد از هوش هیجانی مولفه هایی که هوش هیجانی را شامل می شود بالا است به عنوان مثال فردی که از خودانگیزی یا خودکنترلی بالایی برخوردار باشد، از سلامت روان برخوردار است. سلامت روانی مناسبی دارد. از تحقیقاتی که همخوان با این نتیجه اند، می توان به تحقیقات بار- ان (2000) که در فرضیه های گذشته ذکر شد اشاره کرد.

به طور خلاصه همان طور که در مرور ادبیات پژوهش بحث کردیم بین سلامت روان و جسم رابطه وجود دارد. همین طور بین هوش هیجانی و توانایی مقابله با استرس رابطه وجود دارد. وقتی هوش هیجانی بالا باشد و توانایی حل مسئله اجتماعی نیز وجود داشته باشد، در این حالت رابطه منفی بین استرس و برون دادهای روانی منفی مانند افسردگی، ناامیدی، خودکشی، اضطراب، نارضایتی از زندگی وجود دارد.

اگر هوش هیجانی پایین باشد و توانایی حل مسئله اجتماعی وجود داشته باشد افراد موفق می شوند تا آسیب پذیری روانی اجتماعی را کاهش دهند. به عبارت دیگر هوش هیجانی در افزایش میزان توانایی حل مسئله اجتماعی و سلامت روانی می تواند موثر باشد. در سطح تجربی هر دو این ساختار به هم ارتباط داشته و در بهبود و یا در بیماریهای جسم و روان موثر است.

مدیریت هیجان ها این مهم است که بتوانیم تشخیص بدهیم که پشت احساس ها چه عقایدی وجود دارد چرا که عقاید بر توانایی یک عمل تأثیر می گذارد. ممکن است که افراد بر اساس نگرش ها خود پیغام‌های منفی دریافت کنند، بنابراین متغیرهای ما، سلامت روانی و امید داشتن می تواند مهم باشد همین طور شیوه برخورد با عصبانیت، ترس، اضطراب و غمگینی از اهمیت خاصی برخوردار است. ما می توانیم یاد بگیریم که یک مشکل که خراب شده است دوباره بازسازی شده است و درست شده و درست است. مثلاً درک درست در ارتباط با اینکه ما چه بگوییم و چه انجام دهیم در حقیقت بهترین عملی است که انجام داده‌ایم. مهم ترین ویژگی دیگر این شاخص تسهیل هیجانی است. تسهیل هیجانی شامل توسعه‌ی عواطف جهت تسهیل در امر تصمیم گیری، روند حل مسئله و خلاقیت است. در این شاخه هیجان به عنوان ضایع اطلاعاتی و انگیزشی وارد نظام شناختی شده و آن را تحت تأثیر قرار می دهد بدین ترتیب افراد می توانند از حالات هیجانی و اثرات آن جهت رسیدن اهداف مطلوب استفاده کنند. برای مثال خلق شاد و احتمال وقوع نتایج مثبت را دست یافتنی می کند در حالی که خلق منفی را واقعی تر نشان می دهد. بنابراین هیجانات چهارچوب ذهنی متفاوت و سبک گوناگونی برای پردازش اطلاعات ایجاد می کند مثلاً خلق شاد چهارچوب ذهنی ایجاد می کند که برای فعالیت های خلاق همراه با ایجاد ارتباط جدید بین عوامل مختلف مفید است، در حالی که خلق غمگین چهارچوب ذهنی ایجاد می کند که در آن مسایل با توجه به عمق جزئیات به شکل کندتری حل می کند.


بحث و نتیجه گیری

به منظور بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سلامت روان از شیوه‌های آماری ضریب همبستگی استفاده شد، که با توجه به داده‌های بدست آمده رابطه معناداری بین متغیرهای نامبرده وجود داشت در ارتباط با این فرضیه هر چه هوش هیجانی افراد بیشتر، دارای سلامت روانی بیشتری نیز می باشند.

در حالی که ضریب هوش IQ در طول عمر تقریباً ثابت است ولی هوش هیجانی را می توان یاد گرفت و آن را تقویت کرد. دانیل گلمن معتقد است سازمان ها می توانند هوش هیجانی را تمرین و آموزش دهند همچنین مدارس. بسیاری از روان شناسان معتقدند دیدگاه گلمن به مرور زمان زمینه ساز رشد راهکارهای مربوط به مهارتهای هوش هیجانی است در حالی که تعدادی از روان شناسان این نظریه را تأیید نکردند. تعدادی از تئوریها می گویند هوش هیجانی تعریف شده را می‌توان یاد داد. در حالی که بعضی معتقدند مهارتهای فنی و شناختی موجب تربیت افراد و آمادگی آنان برای زندگی بهتر است و کمک می‌کند که در زندگی خود نیاز موافق کامیابی از دیگران باشد. ادوارد گوردون (2000) معتقد است: هوش هیجانی بستگی زیادی به شخصیت و خلق و خوی افراد دارد خیلی قابل تغییر نیست و میزان سواد و مهارتهای تحلیلی افراد به مهارتهای هیجانی متفاوت است. اما بهترین روش افزایش سلامت روانی غالباً شناختی هستند.

به منظور بررسی رابطه بین هوش هیجانی زنان و مردان از روش آماری t برابر یک گروه مستقل استفاده شد. با توجه به داده های بدست آمده مشخص شد که بین هوش هیجانی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد. به منظور رابطه بین سلامت روانی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد از روش آماری T برابر یک گروه مستقل استفاده شده است با توجه به داده های بدست آمده نشان می دهد که بین هوش هیجانی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد.

به منظور بررسی رابطه بین سن و هوش هیجانی از روش آماری تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است که نشان می دهد بین متغیرهای نامبرده رابطه معناداری وجود دارد.


پیشنهادات و محدودیت ها:

1- پیشنهاد می شود تحقیقات بیشتری در این زمینه با حجم نمونه بزرگتر، انجام شود.

2- در تحقیقاتی آتی برای سنجش هوش هیجانی از مقیاس های دیگری که با ویژگی های فرهنگی جامعه ها تطابق بیشتر دارد، استفاده شود.

3- پیشنهاد می شود در پژوهش به اثربخشی آموزش هوش هیجانی توجه شود و مشخص گردد که آیا با آموزش هوش هیجانی عملکرد افراد در حیطه شغل یا تحصیل کاهش یا افزایش می یابد.

4- پرسشنامه هوش هیجانی و سلامت روانی در مراحل جداگانه اجرا شود.

5- بهتر است دانشگاه آزاد تدابیری جهت حضور بلامانع دانشجویان دانشگاه آنرا در مراکز علمی دولتی اتخاذ نماید.

محدودیت ها:

1- در این پژوهش به دلیل همکاری نکردن تعدادی از افراد تنها تعداد محدودی از زنان تست گرفته شد.

2- عدم اجازه دانشگاه های سراسری به دانشجویان دانشگاه آزاد برای استفاده از منابع پژوهشی و اطلاعاتی.

 


.

دانلود بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی  در سال تحصیلی 85-1386

دانلود بررسی ارتباط هوش هیجانی و شادکامی در نوجوانان متوسطه

بررسی ارتباط هوش هیجانی و شادکامی در نوجوانان متوسطه

پژوهشی با موضوع بررسی رابطه بین هوش هیجانی و شادکامی در دانش آموزان متوسطه با فرمت قابل ویرایش

دانلود بررسی ارتباط هوش هیجانی و شادکامی در نوجوانان متوسطه

عزت نفس
یادگیری
آزمون T
هوش هیجانی
شادکامی
دانش آموزان متوسطه
ضریب همبستگی پیرسون
رگرسیون
آزمون شادکامی آکسفورد
دسته بندی روانشناسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 140 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 86

پژوهشی با موضوع بررسی رابطه بین هوش هیجانی و شادکامی در دانش آموزان متوسطه با فرمت قابل ویرایش

فهرست مطالب

چکیده..................................................................8

 فصل اول : طرح تحقیق

 1-1 : مقدمه ........................................................10

2-1  : بیان مسئله ....................................................11

3-1 : اهمیت موضوع ................................................13

 4-1 : سوالات پژوهشی .............................................13

5-1 : تعریف عملیاتی واژه ها ........................................14

فصل دوم: پیشنه ی تحقیق

 1-2 :    اعتماد به نفس بیرونی .....................................16

 2-2  :  بهترین راه برای تقویت اعتماد به نفس بیرونی.................16

3-2: اعتماد به نفس درونی ..........................................16

1-3-2 : تعریف عزت نفس .........................................18

فصل سوم:روش تحقیق

 1-3  :  روش تحقیق ...............................................64

2-3 : جامعه آماری .................................................64

3-3 : روش نمونه گیری ............................................64

4-3  : ابزار سنجش  ...............................................65

5-3 : روش جمع آواری اطلاعات ....................................67

6-3 : روش تجزیه و تحصیل اطلاعات ...............................67

 فصل چهارم:نتایج تحقیق

1-4 : توزیع فراوان جنست...........................................70

2-4: شاخصهای توصیفی عزت نفس و یادگیری........................70

3-4 : شاخصهای توصیفی عزت نفس و یادگیری برای دختران و پسران ..71

4-4: همبستگی عزت نفس با یادگیری ..................................72

5-4: بین عزت نفس و یادگیری در دانش آموزان پسر رابطه معکوس وجود دارد ...72

6-4: همبستگی عزت نفس با یادگیری در پسران ............................72

7-4: بین عزت نفس و یادگیری دانش آموزان دختر رابطه معکوس وجود دارد ..73

8-4: همبستگی عزت نفس با یادگیری در دختران ............................73

9-4: آزمون T برای مقایسه میانگین عزت نفس دختران و پسران .............74

10-4: آزمون T برای مقایسه میانگین یادگیری دختران و پسران ..............75

فصل پنجم :

 1-  5  :  نتیجه گیری و بحث ............................................77

 2-5 : محدودیت ها .....................................................78

 3-5 : پیشنهادات .......................................................78

منابع و ماخذ ............................................................81

پرسشنامه ...............................................................83

  

چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش هیجانی و شادکامی در دانش آموزانمتوسطه شهرستان لامرد بود .

بدین منظور ازجامعه آماری دانش آموزان 200 نفربطور تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند . 

دراین پژوهش از پرسشنامههوش هیجانی و شادکامی آکسفورد استفاده شد .

نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین هوش هیجانی و شادکامی  ارتباط معنادار دارد.

نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که هوش هیجانی و شادکامی  در مجموع 54 درصد

 شادکامی آنان را به طورمعناداری تبیین می کند(P<0/05)

دانلود بررسی ارتباط هوش هیجانی و شادکامی در نوجوانان متوسطه